کتاب «افسانههای فولکلور روسیه» ترجمهی کتاب «Vaselisa The Beautiful Russian Fairy tales» اواخر سال 1394 در شمارگان 1000 نسخه به کوشش الناز رستمنژاد در...
گره دستهایمان باز شد
جای انگشتت را از گونههایم کندم
حتی سایه عبورت را پاک کردم
ولی تو داشتی در رگهای من میدویدی
*****
نمیخواهم پس بروم
نمیخواهم پیش بیایم
بگذار...
طرحی برای یک نمایشنامه
صحنه:
اتاق تاریک... وسط اتاق میز و صندلی...
روی میز کاغذ و خودکار
در سایه روشن صحنه:
زنی روی صندلی نشسته
سرش را روی میز گذاشته...