عرصهی ادبیات ایرانزمین پر است از شخصیتهایی که گاه بر سر زبانها هستند و گاه بهدلایل مختلف، خاموش و گمنام به رسالتشان ادامه میدهند. مشاهیر متعددی از خطهی سبلان و پیر سالکان، شیخ صفیالدین اردبیلی برخاستهاند که برخی از آنها به واقع شناسنامهی ادبیات هستند و آشنایی با آنها خالی از لطف نیست. شناخت اشخاصی چون عبدالله توکل، رضا سیدحسینی، منوچهر صدوقی سوها، ذکری اردبیلی، عمران صلاحی و حالی اردبیلی که امروز پشت هالهای از بیتوجهی ما قرار گرفتهاند، میتواند راهگشایی برای دغدغهها و دلمشغولی پژوهشگران بومی باشد.
در این میان، نام ادیب و فیلسوف پرکار و زبردستی به چشم میخورد که برای معرفیاش نه یک مقاله و یک کتاب، بلکه مقالات و کُتُب متعددی لازم است و در این مقاله سعی شده تا نگاهی اجمالی و مفید به پیشینهی ادبی این بزرگوار شود.
با پیشزمینهای که داشتم انتظار میرفت کار تحقیق چندان سخت نباشد ولی رفته رفته دریافتم علیرغم کارنامهی ثقیلی که از خود گزاردهاند، در پی دیده شدن نبودهاند و به زعم نگارنده این تواضع کار را برای مطالعهگر عام سخت میکند تا از برکت وجود بزرگمردی چون علیاصغر حلبی بطور اکمل و اتمم بهرهمند شود. با اساتید، شعرا و شعرا زادگان ملاقات کردم و در مورد حلبی سوالاتی پرسیدم تا بتوانم اطلاعات واثقه را در اختیار خواننده قرار دهم. ابتدا به سراغ عباسعلی یحیوی (ائلچی) رفتم چرا که شنیده بودم ایشان با حلبی در یک مدرسه تحصیل کردهاند و میتوانستند کمک شایانی به روند پژوهش کنند. برای محکمتر شدن اسناد شنیده و دیده شده به آقای نوید آذربایجانی که دوست و همدورهای استاد حلبی هستند، مراجعت کردم. گفتنیست که نقطهی عطف و اوج مطالب جمعآوری شده سخنان ایشان است. از صادق دادجو هم یادداشت هایی در اختیارم گذاشته شد که حاصل ملاقات ایشان با دکتر حلبی بودهاست.
علیاصغر حلبی در سال ۱۳۲۳ در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی پهلوی گذراند و برای ادامهی تحصیل در مقطع متوسطه دبیرستان آذرآبادگان -همان مدرسهای که عباسعلی یحیوی یک کلاس بالاتر از او مشغول تحصیل بود- را برگزید. بنابر علاقهی وافری که به مقولهی فلسفه داشت با یک روحانی بهنام آقای محقق که از اقوام قدیر انور اردبیلی بود، مواجه میشود و طبق نقل قولی که از حلبی شده است سرآغاز یادگیری و علاقهی او در فلسفه توسط آقای مُحَقِق، مُحَقَق شدهاست. حلبی میگوید: محقق منظومهی کامل ملاهادی سبزواری را از بر بود و هنگامی که من از روی کتاب میخواندم او بقیهی سطور را از حفظ بازگو میکرد. در همین اَوان بود که حلبی به درس عربی نیز اشتیاق ورزیده و برای یادگیری آن نزد شخصی بنام شیخ لطیف به تلمذ میپردازد. او در همان ابتدای ورود به مدرسهی آذرآبادگان، توسط یوسف زرگری (مدیر مدرسه) مسئولیت کتابخانهی مدرسه را عهدهدار میشود که بعد ها آقایان جابر شیرزاد و نوید آذربایجانی به این سمت منصوب میشوند. بنابر گفتهی آذربایجانی که با حلبی روابط دوستانهای دارد، روزی زرگری از محمد درایه (مدیر وقت آموزش و پرورش اردبیل) تقاضا میکند تا برای درس فلسفه معلمی را معرفی کنند. درایه از نبود معلم فلسفه در سطح شهر خبر میدهد و به زرگری میسپارد تا یکی از دانش آموزان که سواد موجهی دارد، موقتاً برای تدریس فلسفه انتخاب شود.
زرگری حلبی را دانشآموزی مستعد و علاقهمند به مطالعه میدید از همین رو پس از سوالاتی در مورد کیفیت و کمیّت کتاب و حیطهی مطالعاتیاش، او را بهعنوان معلم موقت فلسفه انتخاب میکند. مدتی بعد، درایه برای ارزیابی وضعیت کلاس درس فلسفه، سر کلاس حلبی حاضر شده و نحوهی تدریساش را از نزدیک ملاحظه میکند. شخصیت پر بار و جوان حلبی توجه درایه را به خود جلب کرده و همین امر باعث میشود که علیاصغر حلبی با تایید مدیر آموزش و پرورش اردبیل، بعنوان آموزگار حقالتدریسی برای درس فلسفه، ابقا شود. او تا آستانهی ورود به دانشگاه، در مدارس اردبیل از جمله پسرانهی آذرآبادگان و دخترانهی آزرم، به تدریس پرداخت. حلبی که عمیقاً تحت تاثیر ادبیات و فلسفه قرار داشت، در کنار شغل آموزگاری، با بزرگان ادبی نیز در ارتباط بود تا رشتهی علاقهش از رشتهی ادبیات و فلسفه گسسته نشود. سپس برای ادامهی تحصیلات در مقطع دانشگاه در کنکور ثبتنام میکند که از این آزمون هم سربلند بیرون آمده و آمادهی تحصیل در رشتهی ادبیات دانشگاه تهران میشود. با مطالعهی زندگینامهی مشاهیر معاصر و کهن، این مطلب قابل دریافت است که اکثر آنها برای ورود به محیطی بزرگتر مانند دانشگاه، با مشکلاتی از جمله مشکلات مالی دست و پنجه نرم کردهاند که البته همهشان بر مسائل فائق آمده و توانستهاند جایگاه شایستهی خود را تثبیت کنند، حلبی نیز از این قاعده مستثنا نبود. او در آستانهی ورود به دانشگاه، با محمد استعلامی (نویسنده و مولویشناس) که با یگدیگر رابطهی نزدیکی داشتهاند، در مورد عدم استطاعت مالی سخن میگوید و این استاد بزرگ و فداکار تلاش میکند تا شرایط را برای جوان آیندهداری چون حلبی فراهم سازد. به همین منظور استعلامی نزد رهنما میرود تا مساعدتی تقاضا کند. او نیز آمادگی خود را برای بهکار گرفتن حلبی بعنوان منشی خود اعلام میدارد.
با استناد به سخنان آذربایجانی پس از این موافقت، حلبی به تهران رفته و در موازات تحصیل، از طریق منشیگری امرار معاش میکند. اولین اثر خود را بهنام «شناخت عرفان و عارفان ایرانی» در دورهی تحصیلات کارشناسی به چاپ میرساند و به پاس قدردانی از حمایتهای محمد درایه به ایشان تقدیم میکند. لازم به ذکر است که ششمین چاپ کتاب نامبرده از سال ۱۳۹۰ در دسترس است. رهنما که متوجه هوش و درایت حلبی در کار و درسش شده بود، پیشنهاد همکاری در ترجمهی قرآن کریم را به علیاصغر حلبی ابراز میدارد که به قوّت توفیقات قبل، علیاصغر جوان این مهم را به ثمر میرساند. حلبی پس از اخذ مدارک لیسانس و فوق لیسانس از دانشگاه تهران، اقدام به تحصیل در دانشگاه ادینبورگ اسکاتلند میکند. آذربایجانی میگوید: حلبی قبل از ورود به دانشگاه ادینبورگ، به دعوت محمدعلی جمالزاده، چندی در خانهی ایشان در اتریش، بهعنوان میهمان میماند.
عبور از هر دورهی زندگانی، مستلزم شرایطی است که میتواند رسیدن به هدف را تسریع بخشد. این شرایط برای بعضی وجود دارند و گاه برای امثال حلبی، باید ساخته شوند. مهاجرتی دیگر و محیطی جدید که انتظارش را میکشید، چالشی بود که جز با در میان گذاشتن با محارم خویش چارهای نداشت. اینبار محمدعلی جمالزاده بود که پا پیش گذاشت و مشکلات حلبی را، از جمله عدم استطاعت مالی برای مهاجرت، با اساتیدی چون ایرج افشار در میان گذاشت.
پس قرار بر این میشود تا مبلغی بهعنوان بورس تحصیلی بهصورت دورهای برای حلبی ارسال شود. در مقدمهی کتاب «اخوانالصفا» به شخصی بهنام محمدعلی پرتوی که در روند تحصیل حلبی نقش داشته نیز اشاره شده است. پس از یک سال حضور در دانشگاه ادینبورگ، حلبی طی مکاتبهای با ایران، اظهار میدارد که دیگر به کمک ارسالی نیاز ندارد و به استقلال نسبی مالی رسیده است.
به نظر میرسید روزهای خوش لذتبردن از موفقیت نزدیک است و علی اصغر ادیب دارد آمادهی قدم نهادن در کارزار حرفهای ادب و فلسفه میشود. او که موفقیتهایش را مدیون اساتید خود و مرهون خاک اسطوره ساز ایران میدانست پس از گذراندن دورهی دکترا به ایران بازگشت و در حیطهی تعلیم و در قالب معلمی کاردان، استاد دانشگاه سابق خود، دانشگاه تهران، شد. استادی توانگر که از چشمهسار خروشان قلمش ادبایی چون شفیعی کدکنیها بهره بردهاند و میبرند.
صادق دادجو که در سال ۱۳۹۲ ملاقاتی با استاد علیاصغر حلبی داشتهاست، از قول منصور ثروت نقل میکند که: ((استاد حسن قاضی طباطبایی عاشق مطالعه بود و هر وقت کتاب جالب و مفیدی مییافت، خواندن آنرا برای دانشجویان توصیه مینمودند. یک روز بنده تالیف آقای دکتر علیاصغر حلبی را که با نام «مقدمهای بر طنز و شوخطبعی در ایران» را که منتشر شده بود و بنده آنرا خوانده بودم، خدمت استاد تقدیم کردم و لذت خود را از مطالعهی اثر همولایتی فاضلم عرض کردم. کتاب را گرفتند و پس از دو روز گفتند: نصف کتاب را خواندهام، این مرد (علیاصغر حلبی) فوقالعاده است و احاطه و معلومات وی بر ادبیات عرب و عجم و غرب شگفتآور میباشد. در حالی که استاد طباطبایی هرگز شناخت قبلی از حلبی نداشتهاند با خواندن قلم ایشان، به تبحر و عمق علم حلبی اذعان کردند)).
از جمله آثار در دسترس علیاصغر حلبی میتوان به:
۱. ترجمه قران مجید با متن عربی- انتشارات اساطیر
2. سه فیلسوف: ولتر، دکارت، دیوژن- انتشارات اساطیر
3. ترجمه و تحشیه تفسیر کبیر فخر رازی ۹ جلد- انتشارات اساطیر
4. آشنایی با علوم قرانی- انتشارات اساطیر
5. تاثیر قران و حدیث بر ادبیات فارسی- انتشارات اساطیر
6. تاریخ فلسفه در ایران و جهان اسلامی- انتشارات اساطیر
7. ترجمه تهذیب الاخلاق ابن مسکویه- انتشارات اساطیر
8. ترجمه و توضیح گزیده اخوانالصفا- انتشارات اساطیر
9. تاریخ علم کلام در ایران و جهان اسلام- انتشارات اساطیر
10. انسان در اسلام و مکاتب غربی- انتشارات اساطیر
11. تاریخ تمدن در اسلام- انتشارات اساطیر
12. خواندنی های ادب فارسی- انتشارات اساطیر
13. گزیده هفده قصیده ناصر خسرو- انتشارات اساطیر
14. گزیده حدیقه الحقیقه گزینش و توضیح- انتشارات اساطیر
15. اخلاق الاشراف و رساله دلگشا عبید زاکانی
تصحیح و ترجمه و توضیح- انتشارات اساطیر
16. ترجمه وتحشیه افسانه ازوپ: داستان سرای یونانی- انتشارات اساطیر
17. احوال عرفان و طریقه های عرفانی- انتشارات زوار
18. تاریخ فلاسفه ایرانی- انتشارات زوار
19. تاریخ تصوف و عرفان- انتشارات زوار
20. تاریخ فلسفه اروپا- انتشارات زوار
21. تاریخ نهضت های دینی و سیاسی معاصر- انتشارات زوار
22. دیوان حافظ(رندی نامه) تفسیر- انتشارات زوار
23. شرح مثنوی مولانا ۵ جلد- انتشارات زوار
24. ترجمه و توضیح عقاید نسفیه- انتشارات زوار
25. نامه های محمد علی جمالزاده به علی اصغر حلبی- انتشارات زوار
26. شناخت عرفان و عارفان ایرانی- انتشارات زوار
اشاره کرد که از این میان مایلم به کتاب «مقدمهای بر طنز شوخطبعی در ایران» بهصورت اجمالی بپردازم.
این کتاب، یکی از مهمترین و پر مخاطبترین آثار حلبیست که به پیشینهی طنز و خنده پرداخته است و به احادیث، روایات و آیات قرانی که درونمایهی شوخی، طنز، هزل و هجو دارند، نیز اشارهای دارد. همچنین از خاستگاه شوخی و خنده در اسلام و ایران سخن میگوید و روایاتی از پیامبر اکرم (ص) و علی (ع) و شرحی از کیفیت شوخیهای ایشان را به رشتهی تقریر در آوردهاست. علاوهبر این، از وضعیت شوخی در مغرب زمین نیز اطلاعاتی در اختیار خواننده میگذارد.
«مقدمهای بر طنز و شوخطبعی در ایران» شامل ۵ فصل و ضمیمههایی است که دو فصل آغازین آن به معرفی هزل و هجو و تفاوت میان این دو میپردازد. بدین طریق زمینهای در خواننده ایجاد میشود تا فصول آتی را با اشتیاق بیشتری مطالعه کند. سه فصل دیگر آن عبارتاست از: علل گرایش به طنز و هزل و شوخطبعی، شیوههای طنز و شوخطبعی، واژگان طنز و شوخ طبعی.
در جای جای کتاب، ردی از طنزپردازان شرقی و غربی دیده میشود، از این رو میتوان به سخنان استاد حسن قاضی طباطبایی که در مورد احاطهی حلبی بر ادب و فلسفهی شرق و غرب سخن گفته بود، مهر تایید زد.
حلبی در یکی از فصول نامبرده از ابزار لازم برای خلق طنز چنین مینویسد:
«هجاگوی و هزلنویس میتواند انواع مختلفی از شکلهای ادبی را بکار ببرد ولی در عین حال مجبور است که از شیوههای نسبتاً محدودی سود جوید. »
او از تعاریف مختلف خنده به روایت از دانشمندان صاحبنظر شرقی و غربی سخن میگوید، از ادبا و روانشناسان و از فیلسوفان و طنازانی که در مورد چیستی ((خنده)) و عوامل موثر بر آن، اظهار نظر کردهاند نقل قول میکند و نظرات خود را نیز به تفصیل ارائه میدهد.
ایشان شیوههای خندیدن و خنداندن را چنین میشمارند:
1. تحقیر
2. تشبیه به حیوانات
3. قلب اشیا و الفاظ
4. تحامق یا کودن نمایی
5. خراب کردن سمبلها
6. ستایش اغراقآمیز و نامعقول
7. تهکُّم، نفرین و دُشنام
و برای استفادهی هر کدام در شرایط مناسب، شرحی کافی و وافی آوردهاست. دکتر حلبی در ضمن این مطالب میگویند که «طنز و طنازی مهجور واقع شدهاست و آنچنان که باید به این بُعد از فرهنگ ایرانی-اسلامی توجه نشدهاست»
همانطور که پیشتر گفته شد، حلبی آثار ارزندهی دیگری نیز از خود دارد که اشاره به همهی آنها از دانش نگارنده خارج است. ایشان و امثال این استاد عزیز گوهری گرانبها نزد ما هستند که هر چه در موردشان سخن رانده شود و نوشته شود، باز کم است. به همین خاطر برای خوانندهی علاقهمند توصیه میشود تا برای پی بردن به جزئیات آثارشان، آنها را بخوانند و بیشتر بهره برند. امید که مطالب نوشته شده مورد توجه اربابان قلم و مخاطب مشتاق این عرصه، قرار بگیرد.
سعید صمدی خوشخو