نوشته‌ها

در انتهای این قرن مرده نفس می کشم شبها تکیه بر گاهواره ای سرد وروزهابا چشمانی بی نگاه سر بر گلدان خالی عطش در انتظاری عبث نه توانی برایم...

مقدمه استان اردبیل در محل تلاقی اقلیم کوه ،جنگل ودریا قرارداشته وآثار زندگی اجتماعی این تلاقی در گستره استان بخوبی نمایان است انسانهایی با فرهنگ...

گریه‌های کودکانه ای گوشم را نوازش کرد چشمانم را به آرامی باز کردم نگاهم که به نگاهش افتاد متوجه شدم این چشم‌ ها روزها...

شورابیل هاله هایی از رنگ‌/سبز و نیلی/آبی و طلایی/نارنجی و بنفش و زرد/رنگین کمان می شوداطراف چشمانم/می روم با بی خردی/به بدنامی دریاچه پراز شور...

شهرستان نیر از شهرستانهای استان اردبیل و از شهرهای زیبای خطه قهرمانپرور آذربایجان می‌باشد که در زمینه ادبیات ستارگان درخشانی را به جامعه اسلامی...

آفتاب در پستوی نگاهت فریادم را به جاودانگی نور می‌خواند درواپسین طواف یک اشک قامت عشق به دستان لرزانت مانند شد چه سخاوتمندانه حرمت مهر برشانه‌هایم جا ماند من هنوز...

کاظم نظری متخلص به بقا در سال ۱۳۴۸ ه.ش در اردبیل متولد شد. او از شاعران پرکار و نوگرای معاصر است. هرچند او علاوه...

  گره دست‌هایمان باز شد جای انگشتت را از گونه‌هایم کندم حتی سایه عبورت را پاک کردم ولی تو داشتی در رگهای من می‌دویدی    *****   نمی‌خواهم پس بروم نمی‌خواهم پیش بیایم بگذار...

      «اعلام می‌شود در نظر داریم، خیابانی قرینه‌ی خیابان شمالی در جنوب شهر تحت عنوان خیابان جنوبی بسازیم. تمامی خانه‌هایی که در این خیابان...

خودم رامی رسانم خانه حاج فیروز! دورتادور خانه پر است‌از مهمان هایی که از دور و نزدیک برای عرض تسلیت‌آمده‌اندنصیبه‌خانم لباس عزا بر تن،در...