رفت و آمدهای دوستانه میان چین و ایران در دورههای گذشته
ایران از زمرهی کشورهایی است که دارای تمدن قدیم و تاریخ طولانی میباشند. تاریخ زندگی انسان در سرزمین ایران به عصر حجر قدیم میرسد. تمدن درخشان و تاریخ طولانی کشور باستانی ایران گنجینهی گرانبهایی را به بشر تقدیم نموده است.
در آن زمان که هنوز در روی کرهی زمین راه دریانوردی وجود نداشت، موقعیت جغرافیایی کشور ایران طوری بود که این کشور نقش پل ارتباطی در رفت و آمدهای دنیای شرق و غرب بازی میکرد و از قرن چهار تا قرن سه قبل از میلاد منسوجات ابریشمی چین از راه ایران به آسیای غربی و روم میرفت و متعاقباً اشیای شیشهگری و زینتآلات مختلف که در نواحی کرانهی شرقی مدیترانه وجود داشت از طریق ایران به چین میآمد. ایرانیان در زمان قدیم واسطهای بودند در مبادلات فرهنگی و تجارتی و بازرگانی بین شرق و غرب. مبدأ «جادهی ابریشم» که از شهرت جهانی خاص برخوردار میباشد از شهر چانگ ـ ان، پایتخت وقت چین و شهر سی ـ ان امروزه شروع میشد و از طریق نواحی سین ـ کیانگ، آسیای مرکزی و ایران به طرف غرب کشیده میشد و تا اروپای امروزه میپیوست. با آنکه «جادهی ابریشم» دو تا بود، یکی جادهی شمالی و دیگری جادهی جنوبی، هر دو در سرزمین ایران تلاقی میکردند. از این جهت است که میگویند ایرانیان در پیشرفت و پیشبرد رفت و آمدهای بین شرق و غرب نقش واسطه را بازی میکردند.
نمایندگان، فرستادگان و تجار دو کشور چین و ایران بطور مداوم از این جادهی ابریشم پر رونق رفت و آمد میکردند. آنها از دشواریهای طبیعی نهراسیده، اشکالات گوناگون را متحمل شدند تا سهم برجستهی خود را در راه توسعه و رفت و آمدهای بیشتر در زمینههای مختلف بین دو کشور چین و ایران ترقی دهند.
کشور ایران در چین قدیم بنام ان ـ شی یا پو ـ سی نامیده میشد. بنا به قدیمترین منبع کتاب تاریخ چین که به «سی ـ جی» معروف است، (کشور) ان ـ شی بفاصلهی چندین هزار کیلومتر در غرب کوشان قرار داشته است. مردم این کشور شهر نشین به کار زراعت و کشت برنج و گندم و انگور مشغول هستند. شهرهای آنها با برج و بارو محصور شده است. بعلاوه تعداد چند صد شهر محصور بزرگ و کوچک دیگر نیز در تحت تسلط دارند. ان ـ شی کشوری است بسیار عظیم با مساحتی در حدود چندین هزار کیلومتر. در این کشور بازارهای زیادی وجود دارد و مردم و بازرگانان آن با استفاده از قایق و ارّابه به کشورهای همجوار مسافرت میکنند. در این کشور پولهای نقره که چهرهی پادشاه روی آنها ضرب شده مورد استفاده قرار میگیرد. وقتی که پادشاهی در این سرزمین میمیرد، چهرهی پادشاه جدید روی سکهی بعدی ضرب میشود. برای نگارش از چرم استفاده میکنند که دارای خطوط افقی میباشد. در حقیقت اسم ان ـ شی در تاریخ قدیم چین ترجمه و تلفظ پادشاه وقت ایران ـ اشک بوده است. البته اسم فارسی آن سلسله اشکانیان بوده ولی مردم کشور چین در زمان قدیم اسم کشور ایران را بنام پادشاه آن مینامیده و از آن به بعد برای مدتهای طولانی آنرا ان – شی یاد میکردند.
راجع به اسم «پو – سی»، این اسم در چین برای اولین بار در کتاب تاریخ به نام «وئی – شو» آمده است: «پایتخت کشور پو ـ سی سلّوکیه است که در غرب بخارا واقع بوده و در زمان قدیم به تیائو ـ زی یاد میشده است.» در تاریخ جهان، ایران به اصطلاح مورخین غربی دوبار به نام فارس یاد شده است، فارس در زمان هخامنشیان (۳۲۴ ـ۵۵۰ ق.م) و فارس در زمان ساسانیان (۶۵۲ ـ ۲۲۶م) بنا بر آن این اسم فارس که در «وئی ـ شو» ذکر شده از زمان ساسانیان میباشد. فارس اسم قومی است که اکثر آن در ناحیهی جنوب غربی ایران امروزه سکونت داشتهاند.
(۱)
قدمت تاریخ رفت و آمدها بین دو کشور چین و ایران خیلی طولانی است. بنا به مدارک و نوشتههای چینی و خارجی، اولین رفت و آمد آنها در سال ۱۱۹ ق.م برقرار شده، یعنی همان سالی که امپراطور وو ـ دی (سلسلهی هان غربی) برای دومین بار چانگ چیئن را مأمور کرد تا به کشورهای غربی سفر کند. این آغاز یک تماس رسمی و شروع مبادلات بازرگانی و فرهنگی بین دو کشور بود. هدف فرستادهی چانگ ـ چیئن به کشورهای غرب برای جلب همکاری کوشان و وو ـ سون بود تا باهم بر قوم هونها تسلط یابند. هیئت فرستادگان شامل ۳۰۰ نفر به ریاست چان ـ چیئن بود، ولی خود او به ان ـ شی نرفت و معاون خود را مأمور کرد تا از ان ـ شی دیدن کند. این معاون مورد استقبال و پذیرایی دوستانهی مردم و امپراطور اشکانیان قرار گرفت. بنا به نوشتهی «سی ـ جی» (قدیمیترین کتاب تاریخی چین)، وقتیکه فرستادهی چین به ان ـ شی رسید، امپراطور ان ـ شی دستور داد تا ۲۰ هزار سواره نظارم برای استقبال از این هیئت به سرحد شرقی بروند. در حالیکه سرحد از پایتخت آن تقریباً هزار کیلومتر فاصله داشت. این هیئت از دهها شهر گذشته و مورد استقبال مردم بیشمار قرار گرقتند. وقتیکه فرستادهی چین عازم کشور خود میشد، امپراطور ان ـ شی فرستادهی خود را به معیّت او فرستاد تا از کشور پهناور چین بازدید نماید. فرستادهی ان ـ شی هدایای گرانبهایی را با خود آورد، از قبیل تخم شترمرغ و آکروباتها و شعبده بازانی به دربار چین تقدیم کرد. در طول این مسافرت فرستادگان کشورهای مختلف کوچک دیگر که در مغرب فرغانه واقع بود هم به این هیئت پیوستند. امپراطور چین از این توسعه و ترقی ارتباط دوستی با کشورهای غرب خیلی مسرور بود. این بود داستان اولین مدرک چینی دربارهی موقعیت جغرافیایی ایران در زمان قدیم و آشنایی چین با وضع اقتصادی و فرهنگی ایران. از این تاریخ به بعد از طرف دربار سلسله هان غربی چین تقریباً همه ساله فرستادههایی به آسیای میانه و آسیای غربی منجمله کشور ان ـ شی اعزام میشدند که سالانه حداقل پنج تا شش، حتی ده هیئت به سوی غرب اعزام میشدند و تعداد اعضای هیئت گاهی به چندصد نفر هم میرسید. آنها مقدار زیاد منسوجات ابریشمی و اشیاء طلائی و نقرهای با خود به غرب برده، اشیاء گرانبها و نوظهور غربی را با خود به چین میآوردند.
در سال ۹۸ میلادی فرستادهای بنام بان ـ چائو مأموریت یافت تا به کشورهای غربی مسافرت کند. معاون او گان ـ ینگ وقتی که به ایران رسید، چون ایران آنروز نمیخواست چین با روم مستقیما به معاملهی تجارتی بپردازد از این جهت گان ـ ینگ در ایران ماند. «هو ـ هان ـ شو» در این باره اینطور مینویسد: «در سال نهم جلوس امپراطور هو ـ تن (یعنی ۸۷ میلادی) نمایندهی بان ـ چائو به گان ـ ینگ مأموریت داد تا به روم سفر کند. وقتی که به ساحل دریا در سرحد غربی ایران رسید و میخواست سوار کشتی شود، کشتیبانان ایرانی به گان ـ ینگ گفتند این دریا خیلی وسیع است، اگر بخواهید به آنسوی دریا برسید در صورتیکه باد مساعد باشد سه ماه راه در پیش دارید. اگر باد در جهت مساعد نباشد حتی ممکن است دو سال در دریا بمانید. از این جهت کسانیکه بخواهند به آنسو سفر کنند اقلاً آذوقهی سه ساله باید با خود داشته باشند. چون راه طولانی و پرزحمت است، در بین راه غم دوری از وطن و مشکلاتی پیش میآید، حتی حاثهی مرگ هم گاه به گاه رخ داده میشود. گان ـ ینگ بعد از شنیدن این اخبار از مسافرت خود منصرف گردید.»
در زمان حکومت وئی شمالی (۵۳۴ ـ ۳۸۶ م) رفت و آمد بین چین و ایران بطور مداوم انجام مییافت، مثلاً در سندهای چینی اینطور ثبت شده که در کشور ایران ( سلسهی ساسانیان) در سالهای ۴۶۱، ۴۶۶، ۴۶۸، ۴۷۶، ۵۰۷، ۵۱۷، ۵۱۸، ۵۲۱، ۵۲۲ فرستادههای خود را برای تقدیم هدایا و پیام به دربار چین میفرستادند. بنا به نوشتهی «بئی ـ شی» در اواسط حکومت امپراطور شائو ـ مین ـ دی (تقریباً در سال ۵۱۹ م)، فرستادهی کشور ایران نامهی پادشاه ایران را تقدیم امپراطور چین کرد که میگوید: «فغفور کشور بزرگ چین، پسر آسمان است امیدوارم که همچون خورشید همیشه فغفور درخشان و پایدار باشد. با توجه به احترامات بیشمار، قباد، پادشاه فارس.» در این پیام خود معلوم مینماید که رفت و آمدها بین چین و ایران خیلی زیاد و خیلی صمیمی بوده است. کتاب تاریخ «بئی ـ شی» دربارهی موقعیت جغرافیایی، اوضاع کشور، طرز زندگی مردم، کارهای تولیدی و رسم و رواج کشور ایران اطلاعات دقیق و مفصل به خوانندگان تقدیم میکند.
در دورهی شوی و دورهی تانگ ـ هم دوره با ساسانیان ایران ـ رفت و آمدها بین چین و ایران افزایش بیشتر یافت. یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان با وجود آنکه کشورش مورد هجوم اعراب قرار گرفته بود باز هم فرستادهی خود را به کشور چین میفرستاد. در سال ۶۵۱ میلادی، سلسلهی ساسانیان به دست اعراب منقرض شد ولی رفت و آمدها بین چین و ایران کماکان برای مدت طولانی ادامه یافت. به گفتهی کتابهای تاریخی موثّق چینی، امپراطور گائو ـ تسونگ (از سلسلهی تانگ) سمت عالی مقامی همتراز ژنرالی به پیروز، فرزند یزدگرد سوم بخشید. همچنین در زمان این امپراطور بود که شهر زرنج را (نام سیستان امروزه در ایران) مرکز شهرستان پو ـ سه قرار میدهد که این متعلق به استان نواحی غربی کشور چین بود و پیروز، پسر یزدگرد سوم را حاکم آنجا مینماید. در کتابهای تاریخی چین اینطور ثبت شده بود که نرسی، پسر پیروز هم از مقام بلندپایه در دربار چین همتراز ژنرالی برخوردار بوده است. پیروز و نرسی هر دو برای مدت طولانی در پایتخت چین ـ چانگ ـ ان سکونت داشتند و بالاخره در سرزمین چین درگذشتند.
در دورهی تانگ، در پایتخت چین چانگ ـ ان و همچنین در شهرهای دیگر مثلاً کانتون و یان ـ چو، مناطق مسکونی برای خارجیتن اختصاص داده شده و خارجیان برای خود دکانهای مختلف باز کرده و حتی در ناحیهی شمال غربی چانگ ـ ان، آتشگاه زرتشتی ایرانی و کلیسای نسطوری هم موجود بوده است. طبق نوشتههای رسمی در سال ۷۸۷ میلادی تعداد فامیل خارجی که در چانگ ـ ان، پایتخت چین سکونت داشتند بیش از ۴۰۰۰ بوده است. آنها از ایران یا کشورهای دیگر غربی به چین آمده بودند. برخی از آنها از دربار چین حقوق دریافت میکردند و حتی بعضی از آنها به ارتش چین پیوستند. تجار ایرانی در آن زمان که در ثروتمندی مشهور بودند و یکی از شاعران مشهور سلسلهی تانگ به نام لی ـ مانگ ـ ینگ در یک اثر مشهور خود به نام تسا ـ تسوان اینظور به طنز گفته است: «ایرانی مفلس، پزشک مریض، خانم زیبا و چاق و غیره» ( یعنی ایرانی که مفلس نمیشود، پزشک که مریض نمیشود و خانم زیبا که چاق نمیشود). در یک اثر مشهور دیگر به نام «تای ـ پین ـ گوان ـ جی» از قول نویسندگان مختلف، همیشه ایرانیان را به ثروتمندی توصیف میکردهاند و مشهور بوده که ایرانیان و اعراب دست و دلباز هستند و همیشه ولخرجی میکنند. در یک مدرک رسمی تاریخی به نام «سین ـ تان ـ شو» اینطور ثبت شده: «لیو ـ تسانگ دست به قیام زد. تن ـ جین ـ شان از تین ـ سن ـ گون کمک خواست تا این قیام را خاموش کند … آنها وقتیکه به شهر یان ـ چو رسیدند به غارتگری پرداختند، اموال دیگران را ربوده و تجار ایرانی و کشورهای دیگر را کشتند، که تعدادشان بیش از چند هزار نفر بوده است.» این حادثه در سال ۷۶۰ میلادی به وقوع پیوسته است. علیرغم آنکه صحت این نوشته قابل بحث است ولی دربارهی موجودیت کثیر ساکنان ایرانی در آنجا هیچ شکی باقی نمیگذارد.
با ازدیاد مسافران و تجار ایرانی به کشور چین، سکههای ایرانی به تعداد زیاد در چین یافت میشود که اکثر آن مربوط به دورهی ساسانیان است. سکههای ساسانی در زمان قبل از آزادی در کشور چین پیدا میشد. بعد از آزادی نیز، سکههای نقرهای ساسانی بطور متواتر در استانهای مختلف چین ـ شانسی، کانتون، خه ـ نان، سان ـ سی، خه ـ به، چینهای، مغولستان داخلی، سین ـ کیانگ پیدا شده که تعداد آن بیش از ۱۱۰۰ بوده است. از میان سکههایی که در چین پیدا شده، قدیمیترین آن مربوط به دورهی شاپور دوم ساسانی (۳۷۹ ـ ۳۱۰ م) و آخرین آن مربوط به دورهی یزدگرد سوم ساسانی (۶۵۱ ـ ۶۳۲ م) است. از روی تعداد و وسعت جاهایی که در آنجا سکههای ایرانی پیدا شده اینطور به نظر میرسد که ایرانیان در آن زمان در مناطق مختلف چین متفرق بودند.
از قرن ۱۱ میلادی به بعد رونق رفت و آمدها بین چین و ایران از راه خشکی به اندازهی دریایی نبود. در چین مراکزی که مسلمانان از آسیای غربی به آنجا آمدهاند عبارتند از: کانتون و چوان ـ جو. از میان مسلمانان که به چین آمدند تعداد زیادی از آنان ایرانیان بودند. از سلسلهی تانگ به بعد رسم شد که در کتابهای تاریخی چین آن کسانیکه از دیار غرب کشور به چین میآمدند، دا ـ شی نامیده شوند. ولی در حقیقت از میان این دا ـ شیها، بسیاری از آنها ایرانیان بودند. در جلد ۱۱ «تین ـ شی» کتاب تاریخی دورهی سونگ چنین آمده: «در چوان ـ جو، خارجیان که با کشتی آمده و مقیماند به شی ـ لو ـ وی مشهورند و به آنها اسم فامیل چینی ـ پو اعطا گردیده است.» آن شی ـ لو ـ وی که در اینجا ذکر شده سیرافی است که معنی خصوصی آن، تجاری که از بندر مشهور قدیم ایران، سیراف آمدهاند میباشد. این رسم آنوقت بود که به بسیار کسانیکه از دیار غرب به چین میآمدند اسم فامیل «پو» بخشیده میشد.
مبادلات فرهنگی بین چین و ایران در سلسلهی سونگ همزمان با پیشرفت دریانوردی، ازدیاد و تنوع یافته است که از نتایج باستانشناسی این موضوع به خوبی معلوم است. مدارک و اسناد باستانشناسی اینطور نشان میدهد که در آن زمان نه تنها مقدرا زیاد ظروف چینی و منسوجات ابریشمی چین به ایران صادر میشده، بلکه از اسباب سفالی و منسوجات ابریشمی ایرانی هم در کشفیّات مختلف باستانشناسی به دست آمده به خوبی معلوم میشود که فن سفال سازی و ابریشم بافی چین در آنها نفوذ داشته است. دلیل آن هم این است که آنها با ظروف چینی دورهی سونگ که در جزیرهی کیش در خلیج فارس و ناحیهی خراسان به دست آمده بسیار شباهت دارد. از ظروف سفالی ایرانی که در ری پیدا شده اینطور معلوم میشود که در آن زمان صنعت سفال سازی در ری بیشتر از نواحی دیگر ایران پیشرفت داشته است. اشکال و رنگ ظروف چینی ساخت ایران تا اندازهی زیاد دارای خصوصیات ظروف چینی دورهی سونگ میباشد.
قوم مغول در قرن سیزدهم هجوم خود را شروع کرده بر نواحی آسیا و اروپا حکمفرمایی طولانی داشت. آنها اول به غرب حمله برده و بالاخره در دیار چین سلسلهی یوان را تأسیس کردند. بعد از آن چهار کشور خانی دیگر هم تأسیس نمودند که ظاهراً مستقل بوده ولی با حکمفرمایان سلسلهی بوان ارتباط زیاد داشتند. آن چهار کشور خانی عبارت بود از: جوجیان، چغتائیان، اکتائیان و ایلخانیان. در آن زمان بسیار ساکنان کشورهای غرب که یا اسیر شده یا به ارتش پیوسته یا به کار تجارتی میپرداختند، به کشور چین میآمده که از بین آنها بسیاری ایرانی بودهاند. وقتیکه قوبلاخان به تخت سلطنت نشست (۱۲۹۴ ـ ۱۲۶۰ م) بسیاری از ایرانیان را استخدام کرد. چون رفت و آمدهای زیادی در بین درباریان با کشورهای غرب موجود بود، در سلسلهی یوان حتی از وزارت آموزش و پرورش دستور صادر شده بود که زبان فارسی را در دربار چین تدریس نمایند. سیاح مشهور عربی ـ ابن بطوطه ـ در سفرنامهی خود راجع به سفر خود در هانگ ـ چو اینطور نوشت: « … سه روز در ضیافت به سر بردیم هنگام خداحافظی امیر پسر خود را به اتفاق ما به خلیج فرستاد و ما سوار کشتی شبیه حراقه شدیم و پسر امیر در کشتی دیگری نشست، مطربان و موسیقیدانان نیز با او بودند و به چینی و عربی و فارسی آواز میخواندند. امیرزاده آوازهای فارسی را خیلی دوست میداشت و آنان که شعر به فارسی میخواندند، چندین بار به فرمان امیرزاده آن شعر را تکرار کردند.
تا دل به مهرت دادهایم در بحـر فکر افتادهایم
چون در نماز استادهایم گویی به محراب اندری
در دورهی یوان، کشور ایران توسط ایلخانیان اداره میشد. ارغون، پادشاه ایلخانیان سه ایلچی را برای خواستگاری به دربار فرستاد. قوبلاخان یکی از شاهدختها را که کاکاچین نام داشت انتخاب کرد تا با ارغون ازدواج کند. چون راه خشکی بین پایتخت های چین و ایران در اثر جنگ مسدود شده بود ایلچیهای ایرانی استدعا کردند تا از راه دریایی به وطن خود برگردند و آن هم مورد تصویب امپراطور چین قرار گرفت. قوبلاخان همان سیاح معروف ایتالیایی یعنی مارکوپولو را که برای ۱۷ سال در دربار چین سمت رسمی داشت، مأمور ساخت که شاهدخت کاکاچین را به مقصد کشور ایلخانی همراهی کند. قبل از عظیمت، قوبلاخان همراهان شاهدخت را به حضور خود پذیرفت و دو لوحهی زرّین شاهی به آنها بخشید تا بتوانند در زمان مقتضی از کمکهای لازم و مهیا کردن تجهیزات در خطالسیر این سفر از مهمانسراهای بنادر مختلف استفاده نمایند. قوبلاخان برای این هیئت ۱۳ فروند کشتی بزرگ که هر یک از آنها دارای دوازده بادبان بود و آذوقهی دو ساله را برای هر کشتی فراهم کرد. شاهدخت چینی و مارکوپولو به اتفاق نمایندگان در سال ۱۲۹۱ م از قوبلاخان اجازه گرفته از بندر چوان ـ جو واقع در استان فو ـ جین حرکت کرده دو سال بعد به بندر هرمز در ایران رسیدند. طبق کتاب تاریخ چین به نام «شین ـ یوان ـ شی» وقتیکه مارکوپولو و ایلچیهای ارغون و همراهان آنها به هرمز رسیدند، پادشاه ایلخانیان ـ ارغون درگذشته بود. از این جهت بود که شاهدخت کاکاچین با فرزند ارشد ارغون یعنی غازان خان ازدواج کرد.
علاوه بر این، فخرالدین پسر جمالالدین، امیر جزیرهی کیش در خلیج فارس در سال ۱۲۹۷ م به نام ایلچی غازان خان از راه دریا به چین آمد تا با امپراطور چین ـ چن تسونگ ملاقات و احترامات و ارادت خود را به عرض برساند. در این ملاقات از طرف امپراطور چین دختری از فامیل اشراف به او بخشیده شد از این جهت فخرالدین برای سالهای متوالی در چین اقامت نمود.
در قرن سیزده میلادی، قشون مغول به طرف غرب تاخت و تاز کرده بر بسیاری از شهرهای آسیای مرکزی و آسیای غربی غلبه یافته، تعداد کثیر اسیران و صنعتگران را با خود به دربار چین آورد. در این زمان یعنی در اوایل ایلخانیان، صنعتگران بسیاری در رشتههای مختلف از آنسو به چین میآمدند. آنها هنر و فنون مختلف اسلامی و ایرانی را با خود به چین آوردند. در اواخر قرن سیزده میلادی وضع اقتصادی ناحیهی آسیای غربی احیا شده بود و مهمانسراهایی که قبلاً در خدمت نظامیان بود دوباره بازسازی شد و بدین ترتیب «جادهی ابریشم» قدیم تجدید بنا و رونق گرفت. از طرف دیگر بندر جدید هرمز در خلیج فارس به منصهی ظهور رسید. بدین ترتیب، ایلچیها و تجار دو کشور چین و ایران به طور مداوم در هر دو راه خشکی و دریایی رفت و آمد میکردند.
بنا به مدارک تاریخی، در سلسلهی مینگ، همزمان با سلسلهی تیموریان و صفویه، رفت و آمدهای چین و ایران خیلی زیاد بود. مقصد حرکت از چین به ایران بندر هرمز بود. خواجه تسن ـ خه دریانورد مشهور چینی که هفت بار فرماندهی گروه کشتیهای چینی را به عهده داشت بسوی «دریای غرب» سفر کرد و حامل پیامهای دوستی و محبت مردم چین برای مردم آن سرزمین بود. از بین این هفت مسافرت، تسن ـ خه سه بار از هرمز دیدن کرده هدایای گرانبهایی منجمله منسوجات ابریشمی به امیر و ملکهی هرمز و مأموران دیگر تقدیم نمود. تسن ـ خه و همراهان او آثار و نوشته هایی از این سفرهای دریایی خود باقی گذاشتهاند بعنوان مثال: «سین ـ تسای ـ سن ـ لان» اثر فی ـ سی «ین ـ یه ـ سن ـ لان» اثر مه ـ خوان و «سی ـ یان ـ فان ـ گوا ـ تسه» اثر گون ـ تسن. آنان همه در آثار و نوشتههای خود رفاه و سعادت و ثروتمندی مردم هرمز و رسوم و عادات آنجا را به مردم چین معرفی کردند. این آثار از مراتب و موارد گرانبها در زمینهی رفت و آمدهای دوستانه بین چین و ایران و همچنین موارد مهم برای تحقیق و مطالعه در تاریخ باستان این سرزمینها به شمار میآیند. بعلاوه، در نتیجهی کاوش باستانشناسی در هرمز ظروف چینی سلادون مربوط به سلسلههای یوان و مینگ به دست آمده است. این هم نشانهی زنده از حقیقت و ارزش تاریخی مسافرت تسن ـ خه به کشورهای غرب میباشد. ظروف چینی از مهمترین اشیای صنایع هنری چین بوده که هیئت تسن ـ خه با خود به ایران میبرند.
بنا به کتاب «مینگ ـ شی» (تاریخ سلسلهی مینگ) شاهرخ، پادشاه هرمز پسر تیمور در ازای تشکر از مسافرت تسن ـ خه، در سالهای ۱۴۱۸ و ۱۴۱۹ م، دو بار سفیر خود را برای انجام مسافرت متقابل به چین فرستاد. آنها از راه خشکی به پکن آمده، اسب، شیر، زرّافه، گورخر، گوزن، دُرهای گرانبها و سنگهای قیمتی را به دربار چین تقدیم کردند. نقاش خواجه غیاثالدین، عضو هیئت ایرانی، در سفرنامهی خود جزئیاتی دربارهی شرفیابی خود به حضور امپراطور مینگ ـ چن ـ جو را توصیف کرده و نسبت به پذیرایی گرم و صمیمی دربار چین که به افتخار آنان ترتیب داده بودند رضایت کامل خود را ابراز داشته است.
در فرامین شاهی که از طرف امپراطوران چن ـ تسو و شوان ـ تسون (سلسلهی مینگ) صادر شده به خوبی معلوم میگردد که تسن ـ خه حین مسافرت خود به کشورهای غرب از هرمز عبور میکرده است. مثلاً در آن فرمان که امپراطور چن ـ تسو در روز دهم ماه دوازدهم سال ۱۴۲۰ میلادی صادر نموده در کتاب «سی ـ یان ـ فان ـ گوا ـ تسه» اینطور مندرج گردیده: « فرمان شاهی: خواجه یانگ ـ چین و همراهان وی برای انجام مأموریت به هرمز و کشورهای دیگر سفر در پیش دارند. احتیاج به مقداری از منسوجات و پارچهای ابریشمی برای اهدا به پنج مقام هر کشور که به آن سفر میکنند دارند. امیدوارم ادارات مربوطه با خواندن این فرمان شاهی، خواستههای آنها را بر طرف سازند.» این فرمان شاهی برای ششمین سفر بود. همچنین در روز چهارم ماه پنجم سال ۱۴۳۰ میلادی امپراطور شوان ـ تسونگ از سلسلهی مینگ اینطور فرمان داد: «به خواجههای عالیمقام در نانکن: یانگ ـ چینگ، لو ـ جی، تانگ ـ گوان ـ بائو و یوان ـ تسنگ، حال که به خواجه تسن ـ خه و هیئت وی مأموریت دادم که برای انجام مأموریت رسمی به هرمز و کشورهای دیگر غربی سفر کنند …» علاوه بر این مدارک، در یک کتیبهی سنگی که برای ثبت مسافرت به کشورهای خارجی است و در تین ـ فی ـ گون واقع در بندرگاه لیو ـ جیا ـ گانک ( استان فی ـ جین) میباشد اینطور میآید: «… تسن ـ خه و همراهانش از سال ۱۴۰۳ میلادی به بعد هفت بار مأمور شدند که به کشورهای دیگر سفر کنند. تعداد همراهان این هیئت از دهها هزار نفر تجاوز کرده و کشتیهای آنها بیش از صد فروند بوده است. مبدأ سفر آنها تای ـ تسانگ (استان جیانگ ـ سو) بود و از کشور قدیمی به نام تسان ـ چن (قسمتی از ویتنام امروزی) گذشته بالاخره به هرمز و سی کشور دیگر میرسیدند. مسافت دریایی آنها که طی نمودند بیش از صد هزار لی (دو لی معادل یک کیلومتر) می باشد …» ، « در سال ۱۴۱۷ میلادی این هیئت عازم سفر خود به کشورهای غربی شده و کشور هرمز، شیر، پلنگ خال خالی و اسبهای معروف خود را به دربار چین تقدیم کرد …» همچنین موارد مشابهی در یک کتیبهی سنگی در معبدی به نام نان ـ شان ـ شی واقع در شهرستان چانگ ـ له، استان فو ـ جین هم دیده شده است.
کتاب تاریخی به نام «مینگ ـ شی» دربارهی معرفی کشورهای باستانی ایران به غیر از هرمز همچنین دربارهی اصفهان، خراسان، کرمان و شیراز در فصلهای جداگانه در این کتاب بحث شده و در مورد رفت و آمدهای دربار چین با ایران در این کتاب مطالبی ذکر شده است.
(۲)
تبلیغ و انتشار ادیان مختلف از جمله مبادلات فرهنگی بین چین و ایران در زمان قدیم بشمار میآید. ادیان زرتشتی، نسطوری، مانی و اسلامی همه از راه ایران به چین آمدند. با وجود آنکه بعضی از این ادیان، دیگر از بین رفته، ولی آنها در تاریخ مبادلات فرهنگی بشر نقشی مؤثر از خود داشته و از روشهایی بوده که افکار و احساسات مردم مختلف جهان را به هم پیوسته و مبادله مینموده است.
الف: ـ دین زرتشتی
این دین در کشور چین به نامهای مختلف ذیل یاد شده: دین خوا ـ شین، دین آتش پرستان، دین فارس و دین زرتشتی. دین زرتشتی در زمان قدیم در ایران و آسیای مرکزی ترویج یافته بود و اکنون در برخی از نواحی ایران و هندوستان هنوز معتقدانی دارد. مؤسس این دین، زرتشت ـ ایرانی الاصل میباشد. در اواخر قرن ششم قبل از میلاد، داریوش اول، پادشاه سلسله هخامنشی دین زرتشتی را دین رسمی کشور خود میدانست. پندار نیک، کردار نیک، گفتار نیک، سه رکن اساسی دین زرتشت میباشد. پیروان این دین، اهورامزدا را خدای بزرگ خود میدانند و اهریمن را روح خبیث. اهورامزدا سمبل عدالت، راستی و روشنایی است، در مقابل آن اهریمن نماینده و بانی جرائم مختلف و تاریکی است. این دو گواه همیشه در جدال بوده ولی بالاخره اهورامزدا بر اهریمن غلبه خواهد یافت. چون پیروزی از آن راستی است. انسان باید در راه این پیروزی بکوشد. چون زرتشتیان بر این عقیدهاند که آتش نشانهی نیکی و روشنایی است از این جهت بوده است که آتش پرستی از مهمترین رسوم این دین بشمار میآید.
بنا به مدارک موجوده، ورود دین زرتشت به کشور چین در دوران سلسلهی جنوب و شمال بود. در اول مردم سلسلهی وئی شمالی این دین را که از فارس آمده بود «هو ـ تین» (به معنی آسمان خارجی) یاد میکردند. طبق کتاب تاریخی «وئی ـ شو»: « همهی معابد را از بین برده فقط به استثنای خدای هو ـ تین.» در این جا خدای هو ـ تین معنی خدای دین زرتشتی را میرساند. از این معلوم میشود که در آن زمان در دیار چین معتقدان به خدای هو ـ تین موجود بودند. در اواخر سلسلهس شوی و اوایل سلسلهی تانگ، خدای هو ـ تین را به «شین» یاد میکردند. در کتابهای تاریخی چین دربارهی جزئیات وضع پیشرفت دین زرتشتی واضحاً توضیح داده نشده است. امکان آن دراد که اکثر معتقدان دین زرتشتی عبارت بوده از اهالی فارس و یا اشخاص کشورهای غربی که به چین آمده بودند. ولی در اوایل سلسلهی تانگ، معتقدان دین زرتشتی از امتیازات زیادی برخوردار بودند. تعداد بسیاری معابد زرتشتی در محل سکونت ایرانیان در چین ساخته شده بود. بطور مثال در شهر چانگ ـ ان، پایتخت وقت چین سه معبد زرتشتی موجود بود. بعضی معتقدند که آن «معبد فارسیان» که از طرف پیروز، فرزند یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانیان ساخته شده بود از زمرهی معابد زرتشتی بوده است. چون سلسلهی ساسانیان، دین زرتشتی را دین رسمی خود میدانستند.
به هر حال، دین زرتشتی در چین بطور وسیع تبلیغ نشده است و کتاب دینی زرتشتیها هم به زبان چینی برگردانیده نشده بود. از این جهت است که هنوز هیچ کتاب دینی زرتشتی در چین پیدا نشده است. بنا به متن جلد چهارم «مو ـ تسانگ ـ من ـ لو» اثر چانگ ـ بانگ ـ جی، که در زمان سلسلهی سونگ در شهر تسنگ ـ جان هنوز معبد زرتشتی موجود بود. ممکن است تا آن زمان هنوز پیروان دین زرتشتی به تعداد کم در چین موجود بودهاند. از دروهی سونگ به بعد در چین دیگر نوشتجات دربارهی دین زرتشتی به چشم نمیخورد.
ب: ـ دین نسطوری
این دین در حقیقت از شعب دین مسیحی به شمار میآید. چون معتقدات و تعبیرات این شعبه نسبت به اقانیم سهگانه با آن مسیحی متعارض بود از این جهت مورد تنفر قرار گرفته. از طرف امپراطور روم شرقی خود نسطوری هم تبعید شد. بعداً پیروان نسطوری بسوی شرق مهاجرت کردند و در ایران از حمایت پادشاه ایران برخوردار شدند.
راجع به جزئیات آمدن دین نسطوری به چین چیزی در دست نیست، ولی به استناد کتیبهی نوشتهها، انتشار دین نسطوری از کشور روم به طرف چین بوده: در سال ۶۳۵ م ـ سلسلهی تانگ، راهب ایرانی به نام آلوپن برای انتشار و تبلیغ دین نسطوری به چانگ ـ ان وارد شد. چون مردم چین قبل از سال ۷۴۵ میلادی، کشور ایران را پایگاه دین نسطوری میدانستند، از این جهت بود که کلیساهای این دین را در چین همه به نام «معبد ایرانی» نامیده و راهبان آن هم به راهبان ایرانی مشهور بودند. توصیف دین نسطوری و اولین راهب آن در سرزمین چین و همچنین تاریخچهی تبلیغ آن و ساختن کلیسای نسطوری در چین همه در کتاب معروف قدیمی چین به نام «تانگ ـ خوی ـ یائو» ( مربوط به دورهی تانگ ۹۰۷ـ ۶۱۸ م) درج شده است. در زمان حکومت تانگ ـ گائو ـ تسونگ (ج ۶۵۰ ـ ۶۸۳ م)، کلیساهای نسطوری در استانهای مختلف چین ساخته شده بود. این دین در زمان حکومت شوان ـ تسونگ(ج ۷۱۲ ـ ۷۴۲ م) و سو ـ تسونگ (ج ۷۵۶ ـ ۷۶۱ م) هم از حمایت دولت وقت برخوردار بود. شوان ـ تسونگ حتی شخصاً برای کلیسای نسطوری حکمی به خط خود عطا نمود که بعد بر روی لوحهی آن کلیسا منعکس گردید. در سال ۷۴۵ میلادی شوان ـ تسونگ فرمان داد که از آن به بعد معابد ایرانی را به کلیسای رومی یاد کنند. در کتاب «تانگ ـ خوی ـ یائو» اینطور آمده است: « در ماه نهم سال ۷۴۵ میلادی پادشاه فرمان داد ـ منبع اعتقادات دینی ایرانی از آن روم بوده و به مرور زمان از طریق ایران به چین آمده و در چین انتشار یافته است. از این جهت در اوایل، آن معابد هم به نام معابد ایرانی یاد میشد. از آنجا که برگرداندن به اصل ضرورت دارد، از این به بعد آن معابد را که در دو شهر عمدهی کشور به معابد ایرانی مشهور شده بود باید کلیساهای رومی بدانند. همینگونه در استانهای دیگر که وضع مشابهی برقرار شده. سپاهسالار مشهور سلسلهی تانگ، گوا ـ تسی ـ ئی هم از مریدان دین نسطوری بود. با وجود آنکه وضع دین نسطوری به آن حد نرسیده بود که در «کتیبهی انتشار دین نسطوری از کشور روم به چین» توصیف شده است، «محبوبیت دین نسطوری در سراسر کشور چین هویدا بوده و معابد آن در اکثر شهرها موجود است.» میتوانیم بگوییم که دین نسطوری در آن زمان نفوذ قابل ملاحظهای داشت. ولی در سال ۸۴۵ میلادی دربار چین مقرر نمود که همهی ادیان در چین تعطیل شوند، از این جهت بود که دین نسطوری هم از تبلیغ خود در چین دست کشید.
مدارک عمدهی تاریخی دین نسطوری موجود در چین عبارتند از: ۱) «کتیبهی شامل انتشار این دین از کشور روم به چین»، محتویات این کتیبه شامل اعتقادات دین مسیحی و وضع انتشار دین نسطوری در چین از سال ۶۳۵ میلادی به بعد میباشد. این کتیبه در سال ۷۸۱ میلادی نصب شده و در سال ۱۶۲۵ میلادی کشف گردید. متن این کتیبه با زبانهای چینی و سریانی حکّاکی شده. راهبان ایرانی به نامهای جین ـ زین و جی ـ لی نویسندهی متن آن کتیبه بودند. بنا به تحقیقات باستانشناسی هر دوی آنها ایرانی بودند. ۲) متن آئین نسطوریان ـ حمد اقانیم سه گانهی دین مسیحی در تونگ ـ خوانگ کشف شده است. در آخر این متن، فهرست متون دیگر دین نسطوری که به زبان چینی برگردانیده شده ضمیمه است، که اکثر آنها ترجمهی همان نوشته «کتیبهی انتشار دین نسطوری از کشور روم به چین» ـ جین ـ زین میباشد. همچنین در غارهای هنری مو ـ گائو ـ کو، واقع در تونگ ـ خوانگ، طومارهای گرانبهایی از دین نسطوری به دست آمدهاند. همچنین در ناحیهی چو ـ جی واقع در جنوب شهر شی ـ ان، محل اصلی کلیسای دین نسطوری که در اواخر قرن هشتم میلادی تجدید ساختمان شده بود هنوز باقی مانده است.
در نتیجهی کاوشهای باستانشناسی، کلیساهای دین نسطوری مربوط به قرن هشتم میلادی به بعد هم در نواحی تورفان واقع در سین ـ کیانگ و استان گان ـ سو کشف شده است. در ناحیهی قراخواجه واقع در تورفان هم محلهای اصلی کلیساهای دین نسطوری که در آن نقاشیهای دیواری دربارهی مراسم دین نسطوریان موجود است پیدا شده است. از آثار تاریخی این طور معلوم میشود که از قرن یازدهم میلادی به بعد رونق رفت و آمدها از راه خشکی بین چین و ایران از بین رفته است. ولی پیروان دین نسطوری باز در آسیای مرکزی و ناحیهی ایلی، در سین ـ کیانگ فعالانه به کارهای خود مشغول بودهاند. صلیبهای مسین مخصوص پیروان دین نسطوری حتی در ناحیه رودخانه زرد در مغولستان داخلی چین هم پیدا شده است. در سالهای اخیر در ناحیهی بای ـ لین ـ میائو واقع درمغولستان داخلی، از بررسی یک قبرستان معلوم میشود که تا قرن سیزدهم میلادی، بعضی از اقوام آنجا هنوز از دین نسطوری پیروی میکردهاند. البته این کسان در آن زمان دیگر با کشور ایران ارتباط مستقیم و نزدیک نداشتند.
ج) ـ دین مانی
از این دین در چین به اسامی مختلف: مین ـ جیاء (دین روشنایی) ، مو ـ نی ـ جیاء (دین مانی) و مینگ ـ تسونگ ـ جیاء (دین پرستش روشنایی) یاد شده است. مبلّغ و مبتکر این دین در اصل یک ایرانی به نام مانی بوده که در قرن سوم میلادی در ایران زندگی میکرده است. این دین از ادیان زرتشتی، مسیحی، مهر پرستی و عرفان الهام گرفته و احکام آن به دو اصل معتقد است، نیکی و بدی. این دین تبلیغ میکند که روشنایی و تاریکی همیشه در جدال هستند، نیکوکاران بعد از مرگ خود به خوشبختی خواهند رسید و بدکاران به دوزخ خواهند رفت. اصل عمدهی دین مانی شامل دو عامل و سه مرحله است یعنی مبارزهی روشنایی و تاریکی به سه مرحله نقسیم میشود: مرحلهی اول، مرحلهی میانه و مرحلهی آخر. این نوع فکر هنوز از کتابهای دین مانوی که به زبان چینی ترجمه شده و باقیمانده است خوب معلوم میشود. معتقدان این دین عقیده دارند که دنیای امروزه در مرحلهی میانه قرار دارد یعنی مرحلهی دوم جدال روشنایی و تاریکی. مردم باید بکوشند به روشنایی مساعدت کنند تا بر تاریکی غلبه یابد. این دین از پیروان خود تقاضا میکند که دوری از هوسهای خود کنند، از خوردن گوشت امتناع ورزند، از نوشیدن شراب پرهیز کنند، از تقدیم قربانیها به نیاکان اجتناب ورزند، به مراسم دفن اهمیت ندهند. دین مانی از ابتدا مورد تنفر حاکمان کشور ایران قرار گرفت. بعد از اعدام مؤسس آن مانی، این دین در ایران قدغن گردید و همهی پیروان مانی به اطراف و اکناف پراکنده و پناهنده شدند، ولی به مرور زمان این دین در کشورهای غربی رواج یافت.
به استناد جلد ۳۹ کتاب قدیمی چین ـ «قو ـ تسو ـ تونگ ـ جی»، تاریخ آمدن دین مانوی به چین در سال ۶۹۴ میلادی در زمان سلسلهی تانگ میباشد. یک نفر ایرانی به نام «فرستدان» با کتاب «ار ـ تسونگ ـ جین» یعنی کتاب دینی به دربار تانگ آمد و بعداً در شهرهای چانگ ـ ان، لو ـ یانگ و غیره معابد مانوی را ساخت. کتاب «تانگ ـ خوئی ـ یائو» دربارهی دین مانی اینطور مینویسد: «در ماه چهارم سال ۷۹۹ م، چون خشکسالی حکمفرما بود، راهبان مانوی را به دعا خوانی وادار ساختند تا باران ببارد.» «در ماه اول سال ۷۰۷ م، اویغورها تقاضای ساختمان معابد مانوی در خه ـ نان ـ فو و تای ـ یوان ـ فو کردند و اجازهی لازم صادر شد.» «در سال ۸۴۳ م، امپراطور برای معابد مانوی، زمین، ساختمان و پول بخشید و فرستادهی مخصوصی را مأمور کرد تا از نزدیک اجرای اوامر امپراطور را دقیقاً مورد نظر قرار دهد …» دلیل انتشار دین مانی در کشور چین با پیشرفت روابط دربار تانگ با قوم اویغور ارتباط داشته، زیرا در آن زمان قوم اویغور خیلی قدرت داشتند و دین مانوی هم دین رسمی آنها بود. بعد از ظهور «فتنهی ان ـ شی» دربار تانگ از قوم اویغور مساعدت خواست تا در فرو نشاندن این فتنه مساعدت نمایند. از این به بعد روابط بین آن دو خیلی خوب شد و از این جهت بود که دین مانی در چین به سرعت انتشار یافت.
از آن به بعد دین مانوی در به وجود آمدن قیامهای دهقانی در چین نقش و نفوذ نسبتا مهمی داشت و زحمتکشان را مجذوب به خود نمود. بعضی از قیامهای دهقانی چین همیشه با تعالیم دین مانی، یعنی مبارزهی دو عامل، تودههی وسیع را بسیج نمود. «مین ـ جیاء» که در اواخر دورهی وو ـ دای ظهور یافت یکی از سازمانهای مخفی به شمار میرفت که تا دورهی یوان هنوز باقی مانده بود. مو ـ ئی و دونگ ـ ئی، رهبران قیام تسن ـ جیو استان خه ـ نان هم از تعالیم دین مانی استفاده کردند تا مردم را بسیج کنند. قیام مشهور مو ـ جو واقع در استان جه ـ جیانگ تحت رهبری فانگ ـ له هم با استفاده از دین مانی تودهها را بسیج نمود و سازماندهی کرد. آئین مانوی بر سازمانهای مخفی در دورههای مختلف وو ـ دای، سونگ، یوان، مینگ و چینگ از قبیل مین ـ جیاء (دین روشنائی)، بای ـ یون ـ جیاء (دین ابر سفید) و بای ـ لیئن ـ جیاء (دین نیلوفر سفید) نفوذی مستقیم داشت.
در غارهای هنری و مشهور تونگ ـ خوان واقع در استان گان ـ سون به نام مو ـ گائو ـ کو، اوراق کتاب دینی مانی که به زبان چینی برگردانیده شده، کشف شده است. در تورفان واقع در ناحیهی خود مختار سین ـ کیانگ هم طومارها، نقاشیهای دیواری و اوراق کتاب دینی مانی که به زبان ترکی برگردانیده شده پیدا شده است. ضمناً در ناحیه خوا ـ بیائو ـ سن واقع در چوان ـ جو، استان فو ـ جین، معبد دین مانی موجود بوده (نگاه به جلد هفتم «مین ـ شو») و این معبد بنا به تحقیقات انجام یافته از ساختمانهای دین مانی در دورهی یوان به شمار آمده و در ضمن، یگانه اثر موجوده از معابد دین مانی در کشور چین میباشد.
د: ـ دین اسلام
دین اسلام یکی از سه دین بزرگ دنیای امروزه است. دربارهی تاریخ آمدن دین اسلام به چین نظریات مختلفی موجود است، ولی بیتردید بعد از انقراض دورهی ساسانیان است. این دین از دور راه، راه خشکی و راه دریایی به چین آمده است ولی از راه خشکی دیرتر از راه دریایی به وقوع پیوسته است.
تحقیقات تاریخی ثابت کرده است که این اعراب و ایرانیان بودند که دین اسلام را به چین معرفی کردند. در ابتدا اکثر مسلمانان که به چین میآمدند از مردم بندر سیراف واقع در خلیج فارس بودند. دین اسلام در زمان تانگ و سونگ در داخل چین انتشار یافت ولی در دورهی یوان، اسلام نفوذ بیشتر داشت. طبق نوشتهی «جامع التواریخ» اثر رشیدالدین فضل الله مورخ مشهور ایلخانیان، از بین دوازده استان که در چین است هشت استان آن دارای مردم مسلمان بودند.
انتشار دین اسلام در کشور چین برای به وجود آمدن قوم هوی در چین اثرات مستقیم و مهم داشته است. در اوایل قرن سیزدهم میلادی تاخت و تاز مغولها به سمت غرب منجر به مهاجرت تعداد کثیری از ساکنان مسلمان اقوام مختلف آسیای مرکزی منجمله ایرانیان به کشور چین شد. این مهاجرین از طبقات مختلف بودند. آنها در کشور چین سکونت کرده صاحب خانه و خانواده شدند. با وجود اینکه رسوم و عادات روزمرهی زندگی (منجمله نوع خوراک و طرز زندگی و اعتقادات دینی) آنها با اقوام دیگر در چین تفاوت داشت. ولی بسیاری از آنها با اعضای اقوام چینی ازدواج کردند. از این جهت به مرور زمان در چین یک قوم به نام قوم هوی که به دین اسلام گرویده بود تشکیل شد.
اکثر مسلمانان در چین اهل تسنن میباشند، همانگونه که اکثر مسلمانان ایرانی شیعه هستند. ولی مسلمانان چینی در اثر اینکه رفت و آمدهای زیاد و نزدیک با ایران داشتند در زندگی روزمره و دین خود با بسیاری از رسوم دین شیعه آشنا شدند. مثلاً علمای دین اسلام در چین همیشه مثل علمای دین شیعه در ایران روپوش سبز رنگ را بر تن میداشتهاند. مسلمانان چین به «تفسیر» قرآن بیشتر اهمیت میدهند تا به خود قرآن. آنها در اسمگذاری از اسمائی که شیعهها به خود اختصاص دادهاند مثل علی، حسن، حسین، فاطمه استفاده میکنند. علمای اسلامی در چین در مساجد همیشه از شهامت علی (خلیفه چهارم) حکایت میکنند ولی به ندرت دربارهی فتوحات بزرگ عمر (خلیفه دوم) صحبت پیش میآید. نکتهای که بیشتر از همه قابل ملاحظه میباشد این است که علیرغم این حقیقت که اصل زبان قرآن عربی بوده، در چین بسیاری از اصطلاحات دینی که در مساجد مورد استعمال قرار میگیرند به زبان فارسی است. مثلاً مسلمانان چین اسمهای پنجگانهی نماز را به تلفظ زبان فارسی میگویند، یعنی نماز بامداد، نماز پیشین، نماز دیگر، نماز شام و نماز خفتن. آنها الله را خدا مینامند و همچنین صلاة را نماز، مسلم را مسلمان، رسول را پیغمبر میگویند. ادبیات قدیم فارسی هم از مضامینی بوده که در مدارس دینی اسلامی در چین تدریس میشد. مثلاً آنها «گلستان» اثر سعدی، شاعر نامدار ایرانی را یکی از دروس اساسی در مدارس دینی میدانستند.
مساجد و مقبرههای مشهور و قدیمی در کاشغر، کوانجو (یعنی کانتون)، سی ـ ان، هانچو و چوان ـ جو از زمرهی آثار باستانی اسلامی موجود در چین به شمار میآیند. بعضی از مساجد موجود در چین از نظر معماری شبیه مساجد ایران میباشند.
(۳)
کثرت رفت و آمدها بین مردم دو کشور چین و ایران در زمان قدیم نه تنها به تحکیم دوستی بین این دو ملت کمک کرده بلکه به مقیاس وسیع در ترویج مبادلات در زمینههای فرهنگی، هنری و اقتصادی هم مؤثر بوده است.
الف ـ مبادلات اقتصادی بین دو کشور
۱ـ نباتاتی که از ایران به چین آمده:
- یونجه : یونجه یکی از علوفههای مفید برای خوراک دامها به خصوص اسب میباشد که از ایران به چین آمده است. امپراطور هان ـ وو ـ تی (۸۷ ـ ۱۴۰ قبل از میلاد) همیشه برای به دست آوردن بهترین نژادهای اسب ایرانی، فرستادههای خود را به دیار کشورهای غربی میفرستاد، ولی متأسفانه این نوع اسبهای مرغوب بعد از آن که به کشور چین میآمدند از نسل دوم به بعد منقرض میشدند. جانگ ـ چئین، فرستاده دورهی هان مطلع شد که این اسبان به خوردن یونجه عادت دارند، از این جهت او در سال ۱۲۸ ق.م تخم یونجه را از آن دیار با خود آورد و تقدیم امپراطور هان ـ وو ـ تی کرد. دو سال بعد بر روی زمین وسیعی که در اطراف دربار قرار داشت این نوع گیاه عجیب و غریب روئید و به تدریج در سراسر صفحات شمال چین کشت آن رواج پیدا کرد.
- انگور : این میوه به دست جانگ ـ چئیم، اولین سفیر چین به دربار ایران به چین آورده شد. تلفظ چینی برای انگور «پو ـ تاء» میباشد که خیلی ممکن است «پو» از واژهی فارسی ـ پارس آمده و «تاء» از واژهی فارسی ـ تاک. بدین تعبیر «پو ـ تاء» معنی انگور پارس را میرساند.
- پسته : پسته به زبان چینی آ ـ یو ـ حون ـ جی نامیده میشود. در جلد ۸۹ «دا ـ مینگ ـ بی ـ تورنگ ـ جی» هم به «بی ـ سی ـ تن» (یعنی پسته) یاد شده است. این واژه در کتابهای مختلف مثلاً «تسن ـ دینگ ـ گوان ـ یو ـ جی» و «بن ـ تسائو ـ گان ـ مو ـ شی ـ ئی» به اسمهای مختلف که با تلفظ فارسی نزدیک است یاد میشود.
- بادام : شبیه هستهی زردآلو است و هم در طبابت مورد استعمال قرار گرفته. بادام در زبان چینی هم به هستهی هلو پهن یاد میشود. در فصل ۱۸ کتاب «یو ـ یانگ ـ تسا ـ تسو» اینطور آمده است: درخت هلو پهن که در کشور ایران به درخت بادام یاد میشود. لی ـ شی ـ تسن، طبیب مشهور قدیمی در اثر خود، کتاب «بن ـ تسائو ـ گان ـ مو» (جلد ۲۹) بادام را با تلفظ فارسی آن ذکر کرده است.
- عنّاب فارسی : از اسم آن خوب معلوم میشود که از دیار ایران آمده است. مقصود از آن خرما بوده است. در بعضی مدارک قدیمی چینی مستقیماً از اسم فارسی آن یعنی خرما استفاده شده. ضمناً در فصل ۱۸ کتاب «یو ـ یانگ ـ تسه ـ تسو» اینطور آمده است که عنّاب فارس از کشور ایران آمده است که به کو ـ مان ( یعنی خرما) معروف است. در یک کتاب دیگر به نام «زو ـ گن ـ لو» خرما به تلفظ «کو ـ لو ـ مه» یاد شده است. میگویند تا امروز هنوز در بعضی جاهای ایران واژهی خرما را کو ـ لو ـ مه تلفظ می کنند.
- داروی مُرّ : این اسم مستقیماً از واژهی فارسی ـ مُرّ منتقل شده است. در کتابهای قدیمی چینی «یو ـ یانگ ـ تسه ـ تسو» ، «کائی ـ بائو ـ بن ـ تسائو» و «تو ـ جن ـ بن ـ تسائو» نه تنها این دارو را معرفی کردهاند که از کشور ایران آمده بلکه دربارهی شکل و خاصیت آن هم صحبت شده است.
- «آ ـ وی» : از داروهای مسکّن و محرّک به شمار میآید که در زبان فارسی به انقوزه معروف است و تلفظ سانسکریت آن هم به نام هنگ از مشتقات فارسی بوده است. با وجود آنکه در کتب قدیمی چینی از این نوع دارو به الفاظ مختلف یاد میشده ولی همهی آنها مشتق از واژههای انقوزه و هنگ میباشد. مثلاً در فصل ۱۸ کتاب «یو ـ یانگ ـ تسا ـ تسو» به «آ ـ یو ـ زه» یا «شی ـ یو» نام برده میشود و در جلد ۱۲ کتاب «سی ـ یو ـ جی» (مسافرت به سرزمین غرب) به «سین ـ جیو» در کتاب «تانگ ـ بن ـ تسائو» به «شین ـ جیو»، در«نیه ـ پان ـ جین» به «یانگ ـ گوی»، در کتاب «بن ـ تسائو ـ گان ـ مو» به «آ ـ وی» نامیده میشود. مخصوصاً در کتاب «یو ـ یانگ ـ تسا ـ تسو»دربارهی انقوزه شرح نسبتاً مفصلی داده ششده است.
- مو ـ شی ـ جی : یعنی واژهی مازو در زبان فارسی. این واژه برای اولین بار در فصل مربوط به معرفی کشور ایران در کتاب تاریخی چین به نام «شوی ـ شو» به چشم میخورد. در کتاب دیگر به نام «یو ـ یانگ ـ تسا ـ تسو» اینطور آمده است که مو ـ شی ـ جی از ایران آمده است و دربارهی خاصیت آن شرح داده میشود. در کتاب «کای ـ بائو ـ بن ـ تسائو» به نام دانهی مو ـ شی، در کتاب «پائو ـ جیو ـ رون» به نام موو ـ شی، در کتاب «های ـ یائو ـ بن ـ تسائو» به نام مو ـ سی و در کتاب «تسو ـ فان ـ زی» به نام مائو ـ تسا و در بعضی از کتابهای دیگر به نام مو ـ تسه یا مو ـ زه از آن نام برده شده است که همهی آنها مشتق از تلفظ فارسی مازو میباشد.
- دانهی خوشبوی ریز (یعنی زیره) : از این دانه در زبان چینی هم به نام «کو ـ ین» یا «تسه ـ رو» یاد میشود و آن هم از تلفظ واژههای فارسی ـ کمون و یا زیره مشتق شده است.
- چغندر : این در زبان قدیم چین به نامهای مختلف ذکر میشود: سبزی شیرین، سبزی جون ـ دا، خودجون ـ دا مشتق از تلفظ واژهی فارسی و پهلوی ـ غندر(یعنی چغندر) میباشد.
- بخور ان ـ شی : این دارو در دورهی تانگ از کشور ایران به چین وارد شد. در کتابهای «تانگ ـ بن ـ تسائو» ، «های ـ یائو ـ بن ـ تسائو» و «یو ـ یانگ ـ تسا ـ تسو» همه دربارهی این نوع بخور صحبت شده.
۲ ـ نباتاتی که از چین به ایران صادر شده است:
- هلو و زردآلو : تحقیق نشان میدهد که این دو نوع میوه در بین قرن سوم تا دوم قبل از میلاد از چین به ایران رفته است. هلو در زبان فارسی به شفتالو هم یاد میشود یعنی شفت + آلو. خود واژهی زردآلو هم واژهی مرکب (زرد + آلو) میباشد.
- چای : این کاملاً قطعی است که چای از چین به ایران رفته است. تلفظ فارسی چای هم عیناً از تلفظ چینی آن مشتق شده است.
- رو ـ گوی : که در زبان فارسی به دارچین یا دارچینی نام برده میشود. از ترکیبات این واژه هم واضح است که از چین به ایران آمده است.
- فو ـ لینگ : که در ایران به ریشهی چینی یا چوب چینی معروف است. بنا به نوشتههای ایرانی چوب چینی در قرن ۱۶ به ایران رفته است.
ب ـ پزشکی
تاریخ مبادلات امور و فنون طبی بین دو کشور چین و ایران هم خیلی مفصّل بوده است. بنا به نوشتهی تاریخ طبابت ایران، در زمان پادشاهی خسرو پرویز (۶۲۷ ـ ۵۹۰ م) از دورهی ساسانیان، ملکهی چین مریض میشود. همهی پزشکان چینی از معالجهی آن ملکه عاجز ماندند. بالاخره یک پزشک ایرانی به نام خرداد بارشن به چین آمده ملکهی چین را شفا میدهد.
بعد از سلسلهی تانگ و سونگ، با مرور زمان مقدار زیاد داروهای گیاهی ایرانی و عربی به چین وارد شده و تعداد کثیری تجار داروهای گیاهی از ایران به چین آورده حتی بعضی از آنها در چین هم داروخانههایی باز کرده بودند. بعضی از نسخههای دارویی آنان هم در چین محبوبیت پیدا کرده بود، مثلاً «بی ـ سای ـ تانگ»(یک نوع داروی جوشانده است) که در جلد ۱۴۶ کتاب «تائی ـ پینگ ـ گوان ـ جی» اثر دورهی سونگ و جلد نهم «تسن ـ روی ـ بن ـ تسائو» دربارهی این نوع جوشانده و هم دربارهی اثر آن شرحی آورده شده است. در دورهی یوان، مجمع پزشکی دربار چین بسیاری از طبیبان خارجی ، منجمله ایرانی را استخدام کرد تا در چین کار کنند. از آثار کهنه و مندرس باقیماندهی نسخههای پزشکی کتب اسلامی که به «هوی ـ هوی ـ یائو ـ فانگ» معروف بوده هنوز در کتابخانهی پکن موجود است و قسمتی از نسخههای آن به زبان فارسی تحریر شده است. در ضمن طب چینی هم به سهم خود در طبابت ایرانی اثر گذاشته بود. فن «نبض گیری» چین در قرن یازدهم میلادی به کشورهای ایران و عربی سرایت کرد. چنانکه همه میدانند مورخ مشهور ایرانی ـ رشید الدین فضل الله که در عین حال طبیب مشهور هم بوده در سال ۱۳۱۳ م کتابی را به نام «تنسوق نامه» تألیف کرد. این کتاب ترجمهی قسمتی از کتب طبی و علمی چینی به زبان فارسی است. در این کتاب راجع به علم نبض شناسی، کالبدشناسی، علم جنین شناسی، علم مامائی و علم دارو شناسی، همه شرح داده شده است. علاوه بر این طبیب معروف ایرانی ابوعلی سینا هم در اثر خود به نام «قانون» فصل مخصوصی را به فن نبض گیری اختصاص داده که محتویات این اثر دربارهی نبض گیری با روش چینی شباهت دارد. بسیاری از گیاههای طبی چینی دیگری هم به کشور ایران صادر شده است.
ج) ـ زبان
زبان فارسی از زمرهی زبانهائی است که بر زبان چینی اثر گذاشته است. با ترویج مبادلات بین شرق و غرب و کثرت یافتن رفت و آمدها بین چین و ایران، نفوذ متقابلی بین زبان چینی و ایرانی بوجود آمد و توسعه یافت. از قرن دهم میلادی به بعد زبان فارسی زبان ادبی ناحیهی شرقی دنیای اسلام به شمار آمد و علاوه بر این، از بین مسلمانانی که به طرف شرق میآمدند، بسیاری از آنها ایرانیان بودند.
از این جهت بود که نفوذ زبان فارسی در چین بیشتر از زبانهای دیگر به چشم میخورد، مخصوصاً در ناحیهی سین ـ کیانگ. در دورهی یوان (دورهی مغولها) حاکمان مغولی از سیاستی پیروی میکردند که برقوم «هان» فشار و ستم و تبعیض روا میشد و خود این سبب شد که دربار چین مأموران خارجی بسیار منجمله ایرانیان را استخدام کرد، به دلیل اینکه سطح فرهنگی ایرانیها بالاتر از سطح فرهنگی دیگر کشورهای خانی متبوع مغولها بود و از طرفی نفوذ ایرانیها هم به مراتب بیشتر گردیده بود. طبق مدارک مربوطه، از آن زمان خیلی امکان داشت که زبان فارسی یکی از زبانهای متداول چین گردد، زیرا اهمیت آن در دربار چین خیلی زیاد بود. سیاح مشهور ایتالیائی ـ مارکوپولو در سفرنامهی خود هم بسیار از واژههای فارسی استفاده کرده است، مثلاً او پل مشهور «لو ـ گائو ـ چیائو» را که در حومهی شهر پکن واقع است «پل سنگی»، اهالی استان یون ـ نان را «زردندان» (چون اهالی آنجا عادت داشتند دندان خود را با طلا بپوشانند)، امپراطور چین را «فغفور» نامیده است. علاوه بر این در کتاب تاریخ «یوان ـ شی»، یهودیها را جهود، مسلم را مسلمان مینوشتند. بسیاری از اصطلاحات که مسلمانان چینی در مساجد چین برای اجرای مراسم دینی مورد استفاده قرار میدادند، فارسی بود.
علاوه بر اینها در کتاب «شوان ـ لن ـ تانگ ـ چونگ ـ پو ـ شو ـ جی» که تألیف کنندهی آن شی مائو از دورهی مینگ میباشد، یک قسمت آن به نام «مسافرت به کشورهای آن طرف دریا» که «کشور مکّه» یکی از آن کشورها بود، از طرز و سبک نگارش آن اینطور به نظر میرسد که مترجم آن ممکن است ایرانی باشد. مثلاً چاه زمزم که در مکّه واقع است در این کتاب اینطور توصیف شده است: «آب چاه خیلی شیرین و خوشمزه است، به نام آب زمزم معروف است.» در اینجا با توجه به ترتیب استفاده از دو کلمهی آب زمزم در این جمله از نظر دستور زبان فارسی کاملاً روشن است که گویندهی آن ایرانی و فارسی زبان بوده است. و هم زیر عنوان فصل «مدینه» بسیار واژه های فارسی دیگر به چشم میخورد مثلاً : سیاه گوش، بیجاده، صابونی و غیره. علاوه بر اینها در قسمتهای نجومی و جغرافیائی این کتاب هم واژههایی موجود است که به زبانهای چینی و فارسی نوشته شده و تلفظ واژههای فارسی هم به زبان و حروف چینی درآمده تا چینیان که به فارسی آشنا نبودند بتوانند تلفظ آن واژههای فارسی را با تلفظ چینی آن ادا کنند. مثلاً :
آفتاب آسمان
کوه باران
آب خاک
شهر چشمه
جمعاً چهل واژه در قسمت نجومی و چهل تای دیگر آن در قسمت جغرافیائی به نظر میرسد که تلفظ و تفسیر آنها هم خیلی دقیق است. این قبیل مدارک در زمان پیش از آن خیلی نادر بود.
در اوایل دورهی چینگ (۱۹۰۹ ـ ۱۶۱۶ م) یک دانشمند چینی به نام چانگ ـ جی ـ می اثری به عنوان «دستور زبان فارسی» را به نگارش درآورده که نه تنها اولین اثر دانشمندان چینی در زمینهی دستور یک زبان خارجی است، بلکه ممکن است که اولین کتاب دستور زبان فارسی باشد که تاکنون در دنیا پیدا شده است.
علاوه بر اینها که ذکر شد، در زبان چینی بعضی واژه هائی موجودند که ریشهی آنها فارسی میباشد. مثلاً مسلمانان در قسمت شمال غربی چین روز اول سال را هنوز «نوروز» میگویند. مشهور است که بعضی از مسلمانان شهر یانگ ـ چو هنوز در اصطلاحات تعارفی خود از بعضی واژههای فارسی استفاده میکنند، مثلاً در تعارف غذا، آنان همیشه به مهمانان خود میگویند «کو ـ دا» که خیلی ممکن است از واژهی فارسی ـ گوارا مشتق شده باشد، که هنوز هم در زبان فارسی از آن استفاده میشود. همچنین در تعریف غذا همیشه میگویند «خو ـ شه» که آن هم امکان دارد که از تلفظ «خوش» که هنوز هم در ایران رسم است مشتق شده باشد.
در ضمن در زبان فارسی هم واژههایی موجود است که از زبان چینی مشتق شده ولی تعداد آنها چندان زیاد نیست،مثلاً : چائی، چاو (اسکناس)، جنگ (قایق) و غیره.
د) مبادلات علمی و فنّی
۱ـ علوم و فنونی که از چین به ایران رفته :
- صنعت تهیهی ابریشم : منسوجات ابریشمی چین از مرغوبترین اجناس تجاری است که مورد پسند ایرانیان قرار گرفته بود. در زمان قدیم در اثر نبودن راه دریایی برای رفت و آمدها بین شرق و غرب مجبور بودند از میان ناحیهی بین دو سلسلهی کوه البرز و سلیمان در ایران عبور کنند، بنابراین ایرانیان به تدریج معاملات تجارتی بین چین و کشورهای غرب را به دست گرفتند، منجمله ابریشم را.
- ظروف چینی : تقریباً در همهی نقاط سرزمین ایران، ظروف چینی ادوار مختلف کشور چین را کشف کردهاند. این نشان میدهد که ظروف چینی کشور چین از «جادهی ابریشم» چه از راه خشکی و چه از راه دریایی، به ایران بطور مداوم میآمده و برای ایرانیان اشیای مرغوب باارزش بوده است. هنوز ایرانیان این ظروف ظریف را چینی مینامند. در ضمن امپراطوران ایرانی همیشه مقدار زیادی ظروف ظریف چینی را سفارش میدادند، مخصوصاً در دورهی صفویه. هنوز هم در جاهای مختلف مخصوصاً در موزههای دولتی و خصوصی ایران مقدار زیادی ظروف چینی به ویژه از زمان سلسلهی مینگ نگهداری میشود.
ورود ظروف چینی کشور چین به ایران به ابداع و پیشرفت صنعت چینی سازی و سفال سازی کشور ایران مساعدت کرده است. از دورهی سونگ به بعد، در اثر توسعهی رفت و آمدهای دریایی و بهتر شدن شرایط حمل و نقل، ظروف چینی کشور چین که مورد پسند مردم ایران قرار گرفته بود به وفور به ایران صادر میشد. ایرانیان در حالیکه به سبک و طرز سفالسازی و چینی سازی خود ادامه میدادند به سبک و روش چین هم اهمیت داده از آن تقلید میکردند. در اواخر قرن شانزدهم میلادی، دربار صفویه چند صد نفر کارگر سفالسازی و چینی سازی را از چین به ایران دعوت کرد و از آن به بعد ظروف چینی کشور چین که به سیلادون مشهور بود و مورد پسند اهالی ایرانی قرار گرفته بود در ایران هم تولید میشد.
- قطب نما : از زمرهی اولین وسیله و دستگاه علمی چین بود که از راه دریایی به کشور ایران معرفی شد. در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی کشور چین با بیش از پنجاه کشور در جهان به معاملات تجارتی مختلف میپرداخته که از جملهی آن، معاملات تجارتی با ایرانیان حائز اهمیت فوقالعاده بوده است. قطب نما هم در آن زمان به ایران و کشورهای عربی و اروپایی صادر میشد. معرفی قطب نمای چینی به ایران در پیشبرد امر دریانوردی آن کشور نقش مهمی ایفا کرده است.
- نمک چینی (شوره) : از خود این واژه معلوم میشود که از چین به ایران معرفی شده. تقریباً در قرن هشتم و نهم میلادی فن ساختن نمک چینی (شوره) از چین به ایران ارائه شد. فن ساختن باروت از نمک چینی (شوره) در زمان حکومت مغولها در ایران، به ایران وارد گردید. در قرن سیزدهم میلادی در مدارک کشورهای آسیای غربی به بعضی اسلحهها چنین نام میگذاشتند: «چرخ آتش ختنی» ، «موشک ختن». این مورد، واقعیت اختراع باروت بوسیلهی چینیها و صدور و معرفی آن را به دنیای غرب ثابت میکند.
- چاپ حکّاکی : بعد از آن که مغولها بر آسیای غربی تسلط یافتند، فن چاپ کشور چین به سمت غرب صادر شد. اسکناس منتشرهی ایلخانیان در پایتخت خود ـ تبریز در اواخر قرن سیزدهم میلادی از طرز چاپ دورهی یوان در چین تقلید شده و با طرز چاپ حکّاکی چین به چاپ رسیده است. ولی این نوع اسکناس در ایران برای مدت کوتاهی متداول بود.
در سال ۱۳۱۰ م. سیاستمدار و مورخ مشهور ایرانی، رشیدالدین فضل الله در اثر خود ـ «جامع التواریخ» دقیقاً فن چاپ حکّاکی را معرفی کرده. این نشان میدهد که فن چاپ حکّاکی چین اقلاً در قرن سیزدهم به ایران کاملاً معرفی و مورد استفاده واقع شده است.
- کاغذسازی : معرفی فن کاغذسازی کشور چین به نواحی غرب بعد از سال ۷۵۱ م. رخ داد. یعنی بعد از شکست خوردن دربار تانگ در جنگ تالش با اعراب، که در آن جنگ یک عده از سربازان و مأموران لشکر اسیر شده و بعضی از آنها فن کاغذسازی را بلد بودند. آنها اول در سمرقند کارخانه کاغذسازی را تاسیس کردند و به تدریج فن کاغذسازی را به ایران و نواحی دیگر غربی معرفی نمودند.
۲ ـ در زمان قدیم علوم و فنون ایران هم به نوبهی خود به پیشرفت علوم و فنون در کشور چین کمک نموده است. در سال ۱۲۷۰ جمال الدین، منجّم معروف ایرانی تقویم ایرانی و هفت اسباب نجومی ایرانی را به دربار چین تقدیم کرد. فن معماری و مواد ساختمانی قدیمی ایران هم بر فنون معماری چین اثر گذاشته است، مثلاً طرز ساختمانهای گنبدی، شکل ساختمانهای خشت و سنگ و استفاده از کاشیهای رنگارنگ.
هـ ـ مبادلات فرهنگی و هنری
مبادلات بین دو کشور چین و ایران نه تنها در زمینههای فنون و اشیاء و لوازم بوده بلکه در زمینههای فرهنگی و هنری هم از یکدیگر چیزها یاد گرفتند. مثلاً سبک نقاشی مینیاتور چین بعد از قرن سیزدهم میلادی واضحاً بر نقاشی ایرانی اثر گذاشته و این مورد از نقاشی و طومارهای قدیمی ایرانی ـ که تاکنون در اصفهان و شیراز دیده شده به خوبی معلوم است. متعاقباً سنگتراشی قدیمی ایرانی ـ سنگتراشی برجسته بر سنگتراشی چینی اثر گذاشته. اصولاً اکثر سنگتراشی چینی از سنگتراشی مقعّر بوده ولی تماشاچیان هنگامی که آن حکّاکی مشهور به نام «شش اسب زائو ـ لین» را که در موزهی استان شان ـ سی در معرض نمایش گذاشته شده ببینند، بلافاصله اشکال اسبهای ساسانی را که روی صخرعهای سنگ طاق بستان و نقش رستم حکّاکی شده به یاد میآورند.
همچنین مبادلات دو کشور در زمینهی موسیقی هم خیلی روشن است. اسباب قدیمی موسیقی چینی از قبیل پی ـ پاون از چین به ایران رفته و در ازاء آن، چین هم بعضی از اسباب موسیقی ایرانی را به دست آورده مثلاً سرنا و سنتور و غیره. البته بین اسباب موسیقی ناحیهی سین ـ کیانگ، چین و ایران و ناحیهی آسیای مرکزی شباهت بیشتری به چشم میخورد، حتی بعضی از اسباب موسیقی هم دارای اسمهای مشترک میباشند، مثلاً طنبور، دوتار، رِباب، سهتار و غیره.
چوگان ـ ورزش مشهور قدیمی ایران در اواسط قرن هفتم به چین آمد که در چین به نام «پلو» شهرت داشت. چوگان از قدیمیترین بازیهای ایرانی به شمار میآید. در مقبرهی شاهزاده تزانگ ـ خوای، نوهی امپراطور سلسهی تانگ واقع در نزدیکی شهر چانگ ـ ان، نقاشی دیواری چوگان بازی در آن مقبره هنوز موجود است که بازیکنان بازی چوگان را در حرکات مختلف مسابقه نشان میدهد. حتی در شهر سی ـ ان هم سنگ بنیادگذرای برای ساختن میدان چوگان بازی کشف شده. از قرن نهم میلادی به بعد در غارهای هنری واقع در تونگ ـ خوانگ روی نقاشیهای دیواری، اشکال مستخدمین سلطنتی را چوگان به دست نشان میدهد. اینها همگی همان حقیقت را نشان میدهد که در آن وقت چوگان بازی دیگر در چین عمومیت پیدا کرده بود.
(۴)
در سالهای اخیر، با کشفیات جدید باستانشناسی، اشیاء بیشتری به دست آمده که رفت و آمدهای دوستانه بین دو کشور چین و ایران را در زمان قدیم ثابت میکند. مثلاً در شوان ـ جو و یانگ ـ جو، مقبرههای قدیمی ایرانیان را کشف کردند. از بین مجسمههای اشکال خارجیان که در غار جین ـ چوان واقع در استان یون ـ نان پیدا شده، یکی از آن مجسمهها با نشانه و نوشتهی اهل کشور فارس هنوز باقی مانده است. در شهر پکن بخوردان سلسلهی مینگ که روی آن یک شعر فارسی حک شده به دست آمده است. در شهر یانگ ـ چو، آئینهی مسین سلسلهی تانگ که در پشت آن نقشهی چوگان بازی منقوش شده کشف گردیده است و در ایران هم اشیای مربوط به دین «بن» که یک نوع دین ابتدائی قبل از شیوع دین بودائی در ناحیهی تبت (چین) است، کشف کردهاند. همهی اینها نشان میدهند که در زمینهی رفت و آمدهای دوستانه بین چین و ایران در زمان قدیم خیلی وسیع بوده است. اطمینان راسخ است که با تحقیق بیشتر در رشتهی تاریخ و کشفیّات جدید باستانشناسی، مدارک، اسناد و نشانههای تازهتری برای اثبات ریشههای عمیق دوستی و تاریخ رفت و آمدهای بین چین و ایران به دست خواهد آمد.
فصلنامهی هستی
شمارهی زمستانی
سال انتشار:زمستان ۱۳۷۳
از صفحهی ۳۳ الی ۵۵
نویسنده: یه – ثی – لیانگ
تصحیح متن و آمادهسازی: معصومه اخوان