سرشاری تصاویر بعید
کله سحر طبق بامداد، مجموعه شعری سرشار از تصاویر بعید، که خیال خواننده را برمیانگیزد و فیلمی جلوی چشمش ظاهر کرده و او را به اعماق احساس میکشد. رستاخیز زبانی دارد و در عین حال قابل فهم و گیراست. کلمات شیوا و رسا بیان شدهاند تا مفهومی عاری از ابهام به وجود بیاورند و این باعث میشود تا با خواندن چند سطر اول خواننده مجذوب قلم شود تا ادامه شعر را بخواند احساسی که پشت تصاویر پنهان شده است گویی یک طعم دلنشین و فریبا از شعر را در ذهن خواننده ایجاد میکند. در این کتاب گاه از واژههای کهن مانند مغبچه نیز استفاده شده و واژه سازی های شاعر زیبایی اشعار را دوچندان میکند مانند “سیاه جامگی” در شعر:
و سیاهجامگی سایهات، هاشور موزههای کثیفم
(از لبت می پرسم صفحه ۱۴)
گاه از لحاظ فصاحت مقصود با کلمات همخوان نیستند و برخی اشعار دری به سوی تاویل باز میکنند، لیکن به یک مفهوم خاص که مد نظر شاعر است اشاره دارند به بیان دیگر از مفاهیم و عبارات بسیاری در جهت رسیدن به یک هدف و مفهوم خاص بهره گرفته شده است به عنوان مثال شعر “از لبت میپرند” از رضاخان و گلوله و سردابه و خاورمیانه و وطن و نینوا و گونه و برف و ایران و هندوستان و غیره بهره گرفته شده تا یک مفهوم واحد از بین این مفاهیم یعنی عشق برسد.
این کتاب سرشار از کنایات زیبا و دلنشین هست که هر یک مفهوم خاصی از فکر شاعر که پشت آن قرار دارد را ارائه میدهد مانند:
و انگشتهای کشیده شب را تا سحر بشماریم
(شعر دستم از پشت هزار در صفحه ۲۷)
که کنایه از طولانی بودن شب دارد
یا
و تو ناچار
باران را مشت می کردی
توی چشم هات
(شعر دستم از پشت هزار قرن صفحه ۲۸ )
که کنایه از گریه کردن دارد
همچنین اشعار از آرایههای استعاری غنی میباشد و زبان خاص از نوع خود دارد که در هیچ جایی مانند آن وجود ندارد به عنوان مثال
ونوسی که آشپزی می کند
(شعر خانه سوت و کور صفحه ۳۳ )
که استعاره از زنی زیباست
یا
مثالی برای تشبیه:
مثل گلی شدهای
که در باغ انگشتان شازده احتجاب روییده
(شعر مثل گلی شدهی صفحه ۳۶ )
از اینرو نوآوری در این اشعار بسیار دیده میشود و شاعر با خلاقیتی وصفناپذیر کلمات را در قالب شعر سپید یا شعر آستان کنار هم چیده است.
در این کتاب سمت و رسالت و پیام شعر و در واقع مضمون فکری اکثر شعرها در مفهومی به نام زن و عشق خلاصه میشود و شکل اشعار به صورت سپید و بیقید و آزاد است و کلمات خود را در هیچ زندانی از قالب محبوس نکرده و آزادانه در هر جایی که اراده کردهاند نشستهاند نوع اشعار توصیفی و غنایی و موضوع اکثر آنها در مورد عشق به (زن، وطن، معشوق) میباشد.
من به خوانش شعری از این مجموعه بسنده میکنم.
دوستت دارم
چون تقدیر گلویی تازه
بر دندانه های چاقویی کهنسال.
(شعر دوستت دارم صفحه ۶۳)
دوستت دارم
علاقه و حس دوست داشتن حسی کاملاً درونی است و برای ابراز آن این کلمه اختراع بشر است اما جملهای کامل در بیان آن احساس ناب نیست در پشت این جمله کوتاه، یک کتاب سخن، احساس پنهان است و قلبی که ضربانش با حضور یار همنوا میشود و انسان را به دنیای دیگر می برد شاعر نیز به این جمله کوتاه برای ابراز این احساس بسنده نکرده و خواسته آن را با تصاویر به چشم بکشد.
چون تقدیر گلویی تازه
برد رندانههای چاقویی کهنسال.
تناقض دو کلمه تازه و کهنسال زیبایی اثر را دو چندان میکند. تقدیر گلویی تازه نشان از عشق اول و تازه، سرزنده و شاداب سرشار از خواستن سرشار از احساس در مقابل دندانههای چاقوی کهنه که نشان از معشوق دارد که از ابتدای خلقت زیبا و خواستنی است ولی در جایگاه خودش یعنی معشوق سخت و سنگی، برنده و تیز است و خشن در مقابل عاشق. شاعر با عاشق شدن و دوست داشتن خود را تسلیم شده میداند در مقابل معشوق. چرا که عشق انسان را به اسارت میکشد و برده وی میکند و معشوق ستمکار که با علم بر این که دوست داشته شده پس میبرد و میکشد و به اسارت می کشد عاشق را. و شاعر این را اشاره میکند که این تقدیر و سرنوشت اوست که با چاقوی کهنه یار گردنش زده شود و این شیرین است بر وی. گوی تمام سلولهای گردنش بخواهد بوسه بزند بر دندانههای کهنه و زنگزده خنجری که از گردنش عبور میکند و تیزی خنجر شیرین است چون از جانب یار است.
در این شعر تصاویر عاطفه و خیال موج می زند و با اینکه در چند کلمه خلاصه شده ولی بسیار تاویل را در بر دارد و با کوتاهی هرچه تمام کامل است و عناصر هفتگانه شعر را کاملا داراست
۱- عاطفه: کلمه دوستت دارم سرشار از عاطفه و احساس است (کاربرد عبارات رایج)
۲- صور خیال: چون تقدیر گلویی تازه، بر دندانههای چاقویی کهنسال، که در آن از خیال بهره گرفته شده است
۳- قالب: قالب شعر سپید و کاملا تصویری است
۴- مضمون: عشق و دوست داشتن/ سیاست و خشم
۵- آرایه: آرایه تشبیه در این شعر استفاده شده است.
۶- اثربخشی: کوتاه است و تاثیرش را روی خواننده دو چندان میگذارد
نازیلا مختاری