یادداشتی برای انیمیشن مری و ماک
تو بهترین دوست منی… تو تنها دوست منی
اول عاشق خودت باش:
«مری و مکس» انیمیشنی با تکنیک استاپ_ موشن است که در سال ۲۰۰۹، به نویسندگی و کارگرادنی “آدام الیوت”، منتشر شده است. فیلمنامهی این انیمیشن استرالیایی شخصیت محور است و با ترکیب عناصر فانتزی، درام و کمدی به داستانی متفاوت و فراوان از جنبه های انسانی می پردازد. دو شخصیت کارتونی به نامهای مری و مکس که در یک موقیعت کلیدی گرفتار شدهاند؛ و داستانی منحصر به فرد، شخصیتهای ماندگار، و تجربههای زیستی، فردی، اجتماعی، روانی و استفاده از طنز و جذابیت در طراحی دو شخصیت کودک و پیرمرد، پیامهای اجتماعی عمیق و متفاوتی را به بیننده ارائه میدهد.
مری، دختری ۸ ساله، تنها و اهل استرالیا، با مشکلات و افکار اجتماعی منفی، از طریق نامهنگاری با مکس، پیرپسری ۴۴ ساله، ساکن نیویورک، با اختلالات روانی آسپرگر (اختلال در ارتباط بین فردی و ارتباط غیرکلامی و چشمی مستقیم و انجام حرکات پیچیده فیزیکی) و غرق در دنیای خیالی خود، ارتباط برقرار میکند. این ارتباط نه تنها زندگیهای آن دو را تحت تأثیر قرار میدهد؛ بلکه به طریقی متفاوت و خلاقانه، دنیای طلبیده و فراخوانندهی زیبا و جالبی را برای خوانندهی داستان به وجود میآورد.
داستان با خلاقیت و هنر، به بررسی مسائلی چون تنهایی، دوستی، و اهمیت قدرت ذهنی پرداخته و ارتباط نوشتاری به عنوان یک ابزار قدرتمند برای تأثیرگذاری و ترقی، بر زندگی آنها نمایان میشود. این دو، از دو قسمت مختلف جهان، با انتخاب اسم و آدرسی اتفاقی از طریق مری، تصمیم میگیرند نامههایی به یکدیگر بنویسند و از راه این ارتباط، نوعی دوستی بیپایان و پویا شکل میگیرد. این ارتباط ۱۸ سال ادامه دارد و محدودهی زمانی فیلم، بین ۱۹۷۶ تا ۱۹۹۴ است.
مری:
تنهایی و اجتماع: مری به عنوان یک دختر نوجوان با لکهی ماه گرفتگی مادرزادی وسط پیشانی، بیمهری و عدم توجه از سوی پدر و مادر، با انزوا و مشکلات اجتماعی بسیاری روبهرو است و دنیای کوچک خود ساختهای دارد که آرامشش را در کنار خروس خانگی، شکلات و شیر عسل و برنامهکودک مورد علاقهاش جستجو میکند. احساس تنهایی و ناامیدی در زندگی در او حاکم است. تجربههای اجتماعی ناموفق، نداشتن دوست، تمسخر همکلاسیها و بیمهری والدین، باعث شده تا او به دنبال دوستی و ارتباطات معنادار با دیگران باشد.مری یک هنرمند خلاق و آرزومند است. او از طریق نامهنگاری با مکس، توانسته است به ارتقای شخصی بپردازد و با پذیرش سختیها و تغییرات این رشد، افکار و آرزوهای خود را به اشتراک گذاشته و از این ارتباط میانهای برای بیان هنر و خلاقیتش استفاده کند. هنر برای مری یک وسیله درمانی است. او از طریق نقاشی و نوشتن نامهها، احساسات و آلام خود را به تصویر میکشد. هنر به او امکان میدهد تا با دنیای خود ارتباط برقرار کند و احساسات خود را به راحتی بیان کند. مری همچنین با داستانگویی و قدرت نوشتاری بالا توانسته است احساسات و تجربیات شخصی خود را شفاف بازگو کند. قدرت افشای اندیشه و احساسات، او را به یک شخصیت جذاب و تأثیرگذار تبدیل کرده است.
این دنیای دوستی، مری را از شر زنجیر محدودیتها و اضطرابهای زندگی واقعی رها کرده و فراری میدهد. این آزادی از محدودیتها، او را قادر به باز کردن بالهای خیال و خلاقیت میکند و با تشویق به خیالپردازی و خلاقیت و ساختن آیندهای بهتر، او را به سوی امید و انگیزه هدایت میکند. از طریق دوستی با مکس، مری یاد میگیرد چگونه تفاوتها را بپذیرد و در دنیای متنوعی که ایجاد کردهاند، هر شخصیت به ارتقا و خوب شدن حال دیگری کمک میکند.
مکس:
مکس، شخصیتی با اختلالات روانی و تنهایی شدیدی است. او به دلیل مشکلات گوناگون روحی و اجتماعی در شکل دادن روابط دچار مشکل بوده و از جامعهگریزان شده است و احساس تنهایی عمیقی را تجربه میکند.با وجود مشکلات روانی، مکس دارای یک تفکر تحلیلی و خلاقانه است. او یک دنیای زیبا و مملو از دوستی ناب و جالب برای مری خلق میکند و این کار را از طریق نامهنگاری با او و به اشتراک گذاشتن بدون سانسور عواطف و افکار خویش انجام میدهد.مکس با تمرکز بر روی دوستی با مری، پذیرش نوع خود دوستی و بشر دوستی را میآموزد. این تحول در او نشاندهنده قدرت تأثیرگذاری ارتباطات نوشتاری بر پذیرش اختلافات است.
آدام الیوت با استفاده از ترکیب داستان غمانگیز و طنز با انیمیشن کودکانه، به گستردهترین لایههای ذاتی انسانی میپردازد. وی در این فیلم مسائلی چون انزوا، دوستی، و تغییرات و مشکلات زندگی را با رویکردی حساس و خلاقانه، به صورت زیبا به تصویر میکشد. نامهنگاری و ارتباط دوستی بین مری و مکس در فیلم، نقش بسیار حیاتی در پیشرفت داستان دارد. این نامهنگاری به ویژه از دیدگاه این دو شخصیت خاص، خیلی بیشتر از یک فرد معمولی، اثرگذار بوده و از طریق آنها، تجربیات مختلف و دردناک زندگی به تصویر کشیده میشود.
ارتباط دوستانهی مری و مکس با نامهنگاری آغاز میشود. مری با ارسال یک نامه به طور اتفاقی و به یک آدرس اتفاقی یعنی مکس، روابطی بینالمللی را به حیات میکشد که از هیچجای به خصوص دیگری، از هیچ درام و اکشن و موقعیت و صحنهی ویژهای شروع نشده، و این یکی از خصوصیات بارز و متمایز داستان است. نامههای مری از سؤالاتی که ذهن هر کودکی را مشغول میکند، تشکیل شده است، همانند: بچهها چگونه به وجود میآیند؟ یا عشق چیست و غیره
این شکل از تعامل به مری و مکس اجازه میدهد تا تجربیات، دغدغهها و احساسات خود را درباره زندگی، تنهایی، و روابط انسانی بسیار پاک و صمیمانه، به صورت مکاتبه با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ تا در هر زمان که نیاز به حمایت احساسی دارند، با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. این پشتیبانی احساسی از طریق کلمات و احساسات نوشته شده در نامهها عمیقتر میشود. این دو، در طول زمان مکاتبه و دوستی، شاهد رشد شخصی خود از طریق نگارش و تبادل نظرها هستند، که قدرت کلمات و تأثیرات عمیق یک ارتباط نوشتاری که میتواند در زندگی هر فردی داشته باشد؛ باعث آفرینش اندیشههای جهتدار در آنها میشود.
تنهایی و ایزولاسیون:
هر دو شخصیت اصلی، مری و مکس، با تنهایی و احساس ایزولاسیون (عایق کاری، جمع گریزی) دست و پنجه نرم میکنند. مری در کانون خانوادهای سرد، پدری افسرده و مادری الکلی، و جامعهای که مملو از قضاوتها، نامهربانیها و چالشهای اجتماعی است، و مکس در دنیایی تاریک، موقعیتی مانند بیکاری و جمع گریزی، در چهار دیواری فوق منحصر به فرد خود، از نظر روانی پیچیده و پریشان… زندگی میکنند.
کارگردان، به بینندهی خود آموزههای ارزشمندی از زندگی را، که از جمله مهمترین آنها، قدرت دوستی، پذیرش نقاط ضعف همدیگر، و توانایی مواجهه با چالشها، با ایمان به خود و دوستی است، میآموزد. و با تأمل درباره ارتباطات انسانی، مشکلات زندگی، و جستجوی دوستی در محیطهای غیرمنتظره، احساسات و نگرش بیننده را تحریک و ترغیب به محبت و نوع دوستی میکند.
تاثیرگذاری کلمات و نامهنویسی: نامهنگاری و بیان بیپردهی افکار و احساسات در داستان به عنوان یک ابزار قدرتمند ظاهر میشود که میتواند افراد را از غار تنهایی خود نجات دهد و ارتباطات عمیق و معناداری ایجاد کند. شیوهی بیان، صمیمیت و روشن کلمات نوشته شده در نامهها به مری و مکس امکان میدهند تا احساسات خود بسیار عریان و روان بازگو کنند و به یکدیگر پشتیبانی احساسی و عاطفی بدهند.
مانند: [مکس: انسانها از نظر من جالبن. اما فهمیدنشون برام سخته!]
[از نظر مردم من گستاخ و بی نزاکتم. من نمیدونم چرا صداقت را با بینزاکتی اشتباه میگیرن؟ شاید برای همین من هیچ دوستی ندارم!]
قدرت کلمات و تأثیر یک ارتباط نوشتاری، به خصوص در نوشتن و نامهنگاری، در زندگی افراد بسیار بزرگ و تأثیر گذار است. که در زیر به چند نمونه از آن اشاره میشود.
برقراری ارتباط عمیق: کلمات و جملات مکتوب شده در نامهها، قادرند به عنوان پلی برای برقراری ارتباط عمیق بین افراد عمل کنند. این ارتباط عمیق میتواند در دوران تاریکی و تنهایی و ایزولاسیون هر انسان، احساس بهتر و شایستهتری را برای او فراهم کند.
مانند دیالوگ مکس: [ما خودمون نیستیم که عیب و نقص هامون رو انتخاب می کنیم اونا بخشی از وجود ما هستند و باید باهاشون کنار بیایم.!]
و یا: [یه دفعه پلیس بازداشتم کرد، بعد که دیدن به جز خودم برای کسی خطری ندارم ولم کردن!]
بیان احساسات و عواطف: نامهنگاری امکان میدهد تا افراد احساسات و عواطف خود را با کلمات بیان کنند. این بیان صادقانه و شفاف در نامهها، ارتباطات را عمیقتر و صمیمانهتر میکند.
به عنوان مثال مکس: [ما خودمون عیب و نقصها را انتخاب نمیکنیم. اونا بخشی از وجود ما هستند و باید باهاشون کنار بیایم… دوستامون رو میتونیم انتخاب کنیم و من خوشحالم که تورو انتخاب کردم.]
پشتیبانی احساسی: در زمانهای سخت و چالشآمیز زندگی، کلمات نوشته شده در نامهها میتوانند به عنوان یک منبع پشتیبانی احساسی عمل کنند. این نوع ارتباط نوشتاری امکان میدهد تا افراد به یکدیگر انرژی و امید منتقل کنند.
مثل این دیالوگ مکس: [بخاطر نخندیدنت هم نگران نباش. دهن من هم به ندرت میخنده. ولی این، به این معنی نیست که در مغزم نمیخندم!]
تأثیر بر تفکر و شخصیت: واژههایی که که در یک ارتباط این چنینی بین افراد رد و بدل میشوند، میتوانند تفکرات و شخصیت افراد را تغییر دهند. این اثر میتواند به ارتقاء افکار، افزایش آگاهی، و تسلط بر خود منجر شود.مانند: [اول عاشق خودت باش!]
خلق خاطرات ماندگار: تبادل افکار و احساسات و خاطرات خوب و لحظات مهمی که در نامهنگاری به اشتراک گذاشته میشوند، تأثیر بسزایی در شکلگیری خاطرهی مشترک یا یادگاری ماندگار و معنیدار بین دو طرف دارند.
مثلا مکس: [دکترم یه چیز دیگه هم میگه اینکه زندگی هرکس مثل یه راه بی انتهاست بعضیاشون صاف و آسفالت شده هستن و بعضی دیگه مثل مال من پر از شکاف و پوست موز و ته سیگارن راه تو هم احتمالا مثل راه منه البته با شکافهای کمتر امیدوارم یه روزی راه ما بهم برسه و بتونیم باهم یه شیر غلیظ شیرین بخوریم!]
و یا: [تو بهترین دوست منی.. تو تنها دوست منی…]
در مجموع، قدرت صمیمت بالای کلمات بهعنوان وسیلهای برای بیان احساسات، برقراری ارتباط عمیق، و ایجاد اثرات قابل توجه در زندگی روزمرهی افراد را تقویت میکند. ارتباطات نوشتاری با قدرت و وزن خود میتوانند به زندگی افراد رنگ واقعیتر و ارزشمندتری ببخشند.
توانایی یک نویسنده در سیر داستان و ارتباط با مخاطب یکی از عوامل مهم و کارساز در جذب و تأثیرگذاری داستان است. آدام الیوت به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس و سخنران انگیزشی، در پرداختن به شخصیتها در فیلم مری و مکس، که الهام گرفته از یک داستان واقعیست، نشانههای بارزی از این مهارت را دارا است.نویسنده با خلاقیت در طراحی ساختار داستان، و توجه به سادهترین جزئیات و جوانب شخصیتی و افکار و علایق شخصیتها، شکل ظاهری و جالب توجه عروسکها و غیره توانسته جذابیت و نوآوری را در داستان خود به وجود آورد.
کارگردان، بر اساس اندیشه، افکار، عواطف و مشخصات بکر و منحصر به فرد و جذاب شخصیتی مری و مکس، به تفاوت و نوآوری در داستانهای خود تأکید کرده و باعث شده تا این دو شخصیت به طور واقعی و رنگارنگ به نظر بیایند و داستان جذاب و متفاوتی نسبت به دیگر آثار اینگونه به نظر بیاید. این شخصیتها بیش از کاراکترهای یک بعدی هستند و با تنوع و زیبایی، تجربه تماشاگران را غنیتر کردهاند. مهارت الیوت در به تصویر کشیدن احساسات واقعی شخصیتها باعث میشود که بیننده به راحتی با آنها ارتباط برقرار کند. این احساس واقعیت در کنار طنز _گاهی تلخ و گاهی شیرین_ و غم داستان، اثرات عمیق و ماندگاری را در بینش مخاطب به همراه دارد.
نگارنده داستان، با توانایی در توصیف صحنهها، کوچکترین جزئیات شخصیتها و احساسات، توانسته مخاطب را به دنیای داستان جذب کند. این توصیفات به گونهای است که خواننده میتواند تصویر زندهای از اتفاقات داستان را در ذهن خود تصویر کند. کارگردانی دقیق الیوت به جزئیات فراموشیناپذیر شخصیتها، از جمله: تفاصیل در حرکات بدنی، چهره، علایق مشترک و محیط زندگی، و… تصویر نسبتاً کاملی از زندگی شخصیتها ارائه داده است. مانند: شخصیت همسایهی روبرویی که جانباز جنگی و مبتلا به اختلال اضطرابی آگورافوبیا است و یا پسر بچهی همسایهی بغلی که اختلال گفتاری دارد و…
انیمیشن، به درون مایههایی از جمله سهلانگاری با کودک، دوستی، اعتیاد، الکلیسم، رنجهای زندگی، به سخره گرفتن، تنهایی، اختلال روانی، اوتیسم (بیماری در خود فروماندگی)، چاقی، خودکشی، افسردگی، انزوا و اضطراب میپردازد. نویسنده با استفاده از زبان زیبا و تأثیرگذار، گاه کودکانه و معصوم و گاه فلسفی و طنز و تلخ! حتی، میتواند احساسات و افکار خود را به خواننده منتقل کند. استفاده از زبانی مناسب و عامه پسند و تنوع در سبک نگارش، تاثیرگذاری داستان را بیشتر میکند. به طور کلی، توانایی یک نویسنده در سیر داستان و ارتباط با مخاطب از ترکیب مهارتهای خلاقیت، توصیف، خلق شخصیتها، ارتباط عاطفی، و استفاده از زبان تأثیرگذار تشکیل میشود. این مهارتها به نویسنده این امکان را میدهند تا داستانی را به یک تجربه جذاب و دارای مفهوم برای خواننده تبدیل کند.
رنگ غالب خاکستری در فیلم “مری و مکس” از نظر روانشناسی، نمادی از احساسات و وضعیت روحی شخصیتها و جهان داستان است. این رنگ معمولاً با مفاهیمی چون تنهایی، انزوا، تردید، جدایی، بلاتکلیفی و ابهام در ارتباط است. این تعبیرات نمادین به تصویرسازی عمیقتر داستان کمک میکنند و ابعاد متافیزیکال آن را تقویت میکنند. در این فیلم، رنگ خاکستری به عنوان رنگ اصلی، جهانی از تاریکی و ابهام را به تصویر میکشد که در آن شخصیتها با مشکلات و چالشهایی زیادی مواجه هستند. این رنگ به نوعی به تعادل و پایداری احساسات متناقض و پیچیدهی درونی شخصیتها نیز، اشاره دارد که به طور آشکار به نمایش گذاشته نمیشود و باعث افزایش جذابیت و عمق داستان میشود.بر خلاف رنگهای روشن و پر سر و صدایی مانند قرمز و نارنجی، رنگ خاکستری به عنوان بی احساس، ساکت و منفعل تلقی میشود که در بسیاری از موارد کاربرد زیادی در ژانر درام دارد. زندگی واقعی نیز مخلوطی از لحظات خوب و بد است، و استفاده از رنگ خاکستری در فیلم به تعادل بین این دو کمک میکند. این رنگ نمادی از روزمرگی و معمولی و متداول است، و گاهی اوقات ترکیب آن با رنگهای زنده، زیباییهایی نیز در زندگی واقعی را به یاد میآورد.
از نقاط ضعف این انیمیشن میتوان به موارد زیر اشاره کرد: برخی از شخصیتها در انیمیشن به نحو کافی توضیح داده نشدهاند و از آنها به شیوهی مناسبی بهرهبرداری نشده است، که ممکن است باعث ایجاد ابهام در فهم داستان شود. انیمیشن به برخی از مسائل روانشناسی و عمیقی که در داستان وجود دارند، به نحو کافی توجه نکرده و به جای آن بیشتر به جنبههای سطحی و زمینهای تمرکز کرده است. انیمیشن ادعایی برای ارائه یک داستان فراتر از یک انیمیشن برای کودکان ندارد، و با وجود اینکه داستان انیمیشن بسیار جذاب است، اما پیچیدگی داستان و در واقع عدم پرداختن به محتویات اضافه و بعضاً غیر مرتبط و پرهیز از بیهوده به چالش کشیدن؛ پهنا و عمق داستان به حدی نیست که بتواند برای بزرگسالان نیز جذاب باشد و بیشتر برای کودکان مناسب است. برخی از رویدادها و توالیهای داستان قابل پیشبینی بوده و اثر جذابیتی که انتظار میرود از یک داستان نقدی داشته باشد، به طور کامل ارائه نشده است.
از این داستان به وضوح پیداست که خلاقیت در ساخت دنیای دوستی نه تنها یک پندار فطری و پیشکش شده نیست، بلکه امری ساختنی است و مستلزم تلاشی مستمر بوده و نقش مهمی در ایجاد آگاهی و تجربههای مثبت و غنی را برای آدمها ایفا میکند.
خلاصه اینکه، این داستان نشان میدهد که خلاقیت میتواند افراد را از محدودیتها و چالشهای زندگی خارج کرده، آنها را به سوی آرامش و خیال سوق دهد و ارتباطات عمیقی را در جهت آگاهی و پیشرفت ایجاد کند. این نتیجه گیری نشاندهندهی اهمیت فرآیند خلاقیت در بهبود کیفیت زندگی و ایجاد ارتباطات مثبت است.فیلم “مری و مکس” با ترکیبی از فلسفه، طنز، غم، و زیبایی بصری، و خلق احساسات مختلف در دل بیننده؛ نه تنها برای ردهی سنی کودکان و نوجوانان بلکه برای افراد بزرگسال علاقمند! نیز، میتواند درسهای ارزشمندی از زندگی بوده و مایهی تأمل و تفکر را فراهم آورد.
معصومه اخوان رویندزق