کوچه‌های بی پلاک

در انتهای این قرن مرده نفس می کشم
شبها تکیه بر گاهواره ای سرد
وروزهابا چشمانی بی نگاه
سر بر گلدان خالی عطش
در انتظاری عبث
نه توانی برایم مانده
تا صدایت کنم،
صدایت کنم
توراکه،
از خیابانی که به نامت زده‌اند
رد شده‌ای
کی می توانی
از میان کوچه های بی پلاک،
بدون مرز ،
دستهای مرا بگیری وعبور دهی؟
تو سرخ بودی
چوخون،
چون آتش
تولاله بودی،
در میان گندم زارهای من
واکنون کجا رسته‌ای؟
ای نمی دانم همیشه‌ی سرخ
گاه گلی کشف می‌شود
چه فرق می‌کند کجا؟
چه فرق می‌کند کی؟
میان دام مرداب های مرگ
یازیر خاکریز های کمین
یکی شان تو هستی یقین!
چه فرق می کند کدام شاخه گل
بوی تورا بدهد
چه میخک وچه یاسمن
همه ی گلها سرخند به رنگ شفق
وعطرشان،
عطر پونه‌های وحشی ست
که پرپرمی‌شوند،
میان ضجه‌های
سوزناک مادری که صدا می‌زند تورا
ازدور
همیشه، همیشه، همیشه…

 

پوران عالم سا

 

 

پوران عالم سا