مصاحبه دکتر وحید ضیائی با الهام قاسمی
لزوم نیروی باسواد به بحث مشاوره در کتابخانههای شهر
بسیاری از کتابخانههای قدیمی شهرهای کشور کلکسیونی از یادگاران انسانی و عاطفی آن شهر را با خود دارند.
شاید کمتر کسی بداند که دکتر وحید ضیائی، نویسنده، شاعر، روزنامهنگار و مدرس ادبیات خلاق و از چهرههای شناخته شده ادبیات امروز ایران است. او سالهاست در کسوت کارشناس فرهنگی و کتابدار در نهاد کتابخانههای عمومی کشور فعالیت میکند. بالطبع حضور چنین نویسنده فعال فرهنگی با حجم فعالیتهای زیادی که در حوزه آموزش ادبی و تولیدات فرهنگی دارد میتواند هم برای خود او که عاشق کتاب است جالب و خاطرهانگیز باشد و هم برای هنرجویان و مخاطبان آثارش.
از دکتر وحید ضیائی تاکنون ۲۳ اثر در حوزههای مختلف ادبی منتشر شده است. همچنین در مجموعه آموزشی ادبیات خلاق که طراح و مدرس آن در طی چهارده سال اخیر خود ایشان بودهاند حدود ۲۳ اثر با نظارت و مقدمهنویسی ایشان به چاپ رسیده است . به همین بهانه پای صحبتهای او نشستیم:
نخستین تجربه شما بهعنوان عضوی از خانواده کتابخانههای عمومی از کی و چه زمانی شروع شد ؟
شش هفت سال بیشتر نداشتم که پدربزرگم، عزیز آقا، دستم را میگرفت و به قدیمیترین کتابخانه اردبیل (شیخ صفیالدین اردبیلی) که کنار باغ ملی اردبیل بود میبرد. آن زمانها هنوز طرح قفسه باز اجرا نمیشد و اسم کتابها را از برگهدان انتخاب میکردیم .خیلی سخت بود اما همه چیز منظمتر جلوه میکرد. بهواسطه دوستی پدربزرگم با مسئول کتابخانه ما اجازه داشتیم داخل قفسهها دنبال کتابهای مورد علاقهمان بگردیم و چقدر لذتبخش بود که گاه ساعتی وقت میگذشت و ما گذشت زمان را نمیفهمیدیم. خاطرات زیادی از آن روزهای خوش دارم. کتابی امانت میگرفتم و جلوی حوض آبی برزگ باغ ملی مینشستیم، پدربزرگ کتاب میخواند و من در خیال قصهها غرق میشدم .
بعدها که این علاقه بیشتر شد شروع به کار روزنامهنگاری و نوشتن کردم. نامهای از اداره ارشاد گرفته بودم که بهعنوان محقق میتوانستم هرچند کتاب که بخواهم امانت بگیرم. یک روز آقای مجد رئیس کتابخانه من را به مترجم معروف، آقای رضا سیدحسینی معرفی کردند و گفتند که آقای ضیائی از اعضای کتابخوان خیلی جوان ما هستند و علاقهمند به نویسندگی. جناب سیدحسینی هم، که بعدها افتخار همصحبتی و شاگردی ایشان را پیدا کردم، همانجا خطاب به بنده گفتند: «انشالله که روزی کتابخوانهای ما کتابهای شما را از اینجا امانت ببرند». جالبه که بدانید چند سال قبل بهعنوان کارشناس فرهنگی از همان پلهها بالا میرفتم، از فقدان آقای سیدحسینی و همه نازنینانی که با آنها زیسته بودم اشک در چشمانم جمع شد.
آیا آماری از کتابداران یا کارکنان نویسنده نهاد کتابخانههای عمومی در دست دارید؟
چند سال پیش که طرح خرید آثار کارکنان نویسنده نهاد، بهعنوان یک طرح تشویقی اجرا میشد از سراسر کشور و خود ستاد نهاد، دوستانی بودند که کتاب ارائه دادند؛ برخی چهرههای نامدار جوان بودند و برخی دیگر خود کتابدارها و ستادیهای استانها. آمار دقیقی ندارم اما بدنه فرهیختهای از همان بدو تشکیل نهادی کتابخانههای عمومی با این مجموعه همکاری داشتند که البته آمده و رفتهاند. بعد از توقف حمایتهای خرید کتاب، انگیزه خیلی از تازهکارها از بین رفت و شرایط خاص سالهای اخیر و سیاستگذاریهای دستهای و سلیقهای برخی موجب دلسردیهایی شد که بسیار امیدواریم با «بلند نظری» دوستان تازهنفس دوره جدید آغازی قدرتمند و مفید باشد.
آیا برنامههای خاص فرهنگی دارید که با محوریت شاعر یا نویسندهای در کتابخانههای عمومی برگزار شود؟
طرحهای موفقی بوده که متأسفانه گاهی یا پیگیری نشده یا معلق مانده است. سالهای نخست دهه نود طرح مشاوره رودرروی کارشناسان و کتابداران تحت عنوان «مشاور امین» برگزار میشد. در ایام نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران هم در متروها وخود نمایشگاه، دوستان فرهیختهای با تخصص در گرایشهای مختلف مینشستند و مشاوره انتخاب کتاب میدادند. بعدها همین طرح در کتابخانههای عمومی هم اجرا شد. به نظرم هر کتابخانه یک نیروی باسواد لازم دارد که به بحث مشاوره آشنا باشد چراکه در کتابخانههای بزرگ جهان بحث مشاوره روانشناختی کتاب محور (کتاب درمانی) اجرا میشود. خود من طرحی با نام «کتاب درمانی بر پایه قصه درمانی» را چند سال پیش به اداره کل زندانها پیشنهاد دادم و طرح اولیه را هم ارائه دادم که میتوانست بسیار مفید باشد. همچنین برگزاری کلاسهای آموزش نویسندگی و جلسات نقد و بررسی و رونمایی کتاب هم به نوعی در هر دوره برگزار شده است؛ گاه اسمگذاری شده، گاه طی طرحی برونسپاری شده است.
به هر حال بحث محافل ادبی، ارتباطگیری با انجمنهای ادبی و افراد شاخص از اقدامات مهم جذب و پویایی کتابخانههای است. حالا بنا به سلیقه و گرایش سیاسی و فرهنگی هر دبیر کلی، شکل و عنوان و روند اجرایاش فرق کرده است که به نظر بنده در این مورد با سعهصدر و پرهیز از جناحگرایی و محفلبازیهای رایج نیازمند یک بازنگری کلی هستیم.
وقتی میگوییم کتابخانههای «عمومی» یعنی کتابخانه برای همه، برای عموم اقشار، از همه آرا و گرایشها. نه اینکه چنین محافلی را پاتوق و محل درآمد عدهای افراد خاص و همفکر و همنظر خودمان کنیم و فقط کتابهای مورد نظر و موافق خودمان را تبلیغ و ارائه کنیم.
واکنش اعضای کتابخانه در قبال حضور یک نویسنده و شاعر بهعنوان یک کتابدار یا مسئول کتابخانه چیست؟ چه واکنش خاصی دارند؟
خوب، آنهایی که میشناسند بیشتر میخواهند صحبت کرده و درباره کتاب مورد علاقهشان تبادلنظر داشته باشند. نقد و نظری اگر دارند بگویند. بنشینند و درباره کتاب گپ و گفت کنند. اگر نویسنده باشد که میخواهد کتابش را همانجا معرفی کرده و با اعضای علاقهمند ارتباط بگیرد. اعضایی هم که از همین مراودات و صحبتها یا مشاورههای گاه به گاه آشنا میشوند انتظار دارند در انتخاب کتاب کمکشان کنم. توضیح بدهم درباره کتابها و باور کنید همین گفتوگوها و جستجو برای کتابها مفید و مناسب شرایط سنی و علمی مخاطب مورد نظر گاه ساعتها طول میکشد.
آیا تاکنون کتابهای خودتان را به مراجعهکنندگان پیشنهاد دادهاید؟
در موارد تخصصی بله. اما بیشتر کتابهای پیشنهادیام یک سیر مطالعاتی است که همانجا بعد از صحبتهایی ارائه کردهام. وقتی میبینم کسی واقعا علاقهمند به کتاب است سعی میکنم در اصلاح روند مطالعاتیاش تأثیرگذار باشم؛ مجموعهای از کتابهای مناسب را بنویسم و پیشنهاد بدهم که به جای مطالعه متفرقه، منظم و هدفمند کتاب بخوانند. حالا آن وسطها کتابی مفید از کتابهای خودم یا نویسندگان مجموعه ادبیات خلاق هم اگر بود، دریغ نمیکنم.
وقتی برای نخستین بار که بهعنوان عضوی از خانواده کتابخانههای عمومی وارد این مجموعه شدید چه حس و حالی داشتید؟
خیلی انرژی و شور و شوق داشتم. نخستین برنامهام همایشی در نمایشگاه کتابی استانی برای تجلیل از نویسندگان کتاب طی آن سالها بود. بعدها برای نخستین بار طرح افتتاح «تالار نویسندگان استانی» را به نهاد ارئه دادم که با حمایت مدیر کل وقت در کتابخانه مرکزی اردبیل اجرا شد. قفسههایی شکل کتاب باز طراحی شد. و با فراخوان عمومی، بیش از ۴۰۰۰ جلد کتاب جمع کردیم و دستهبندی و فهرستنویسی شد. همچنین برنامههایی مثل همایش «هنرمندان و کتاب» که حضور هنرمندان قشرهای مختلف هنری و خلق آثاری با موضوع کتاب و کتابخانه بود، از موفقیتهای دورههای گذشته است. در حال حاضر هم انتشار سیدی ویژهنامههای نویسندگان استانی و … برگزاری کلاسهای آموزشی نویسندگی خلاق (ادبیات خلاق) را هم از کتابخانههای عمومی آغاز کردم.
در سالهای اخیر حضور و فعالیت اهالی قلم در کتابخانههای عمومی را چگونه میبینید؟
چهرههای معروف فراوانی از دوستان اهل قلم با طرحهای مناسبتی خاص حضور و فعالیت داشتند. به هر حال فیالنفسه بحث اصلی همان عمومی بودن کتابخانههاست. به نظرم همه طیفها باید در جریان فعالیتهای ادبی و فرهنگی نقش داشته باشند. نهاد کتابخانهها با این عظمت نام و عنوان و تعداد زیاد کتابخانه در اقصی نقاط کشور و کتابدارانی که با کمترین شرایط رفاهی بیشترین ارتباط را با همه نوع مخاطب از عوام و خواص دارند خانه امن همه است؛ هم نویسنده، هم کتاب و هم مخاطب. بسیاری از همکاران و کتابداران ما افراد کتابخوانی هستند اما متأسفانه سالهاست که مباحث استخدامی و معیشتی و گاه رفتارهای سلیقهای و جناحی چنان ایشان را آزرده که یا از مجموعه خارج شدهاند یا در انزوا سکوت پیشه کردهاند.
شمایل کلی حاکم بر فضای کتابخانههای عمومی درخصوص رابطه بین نویسنده، کتابدار و اعضای کتابخانه چگونه است؟
نویسندگان که مشتاق حضور و نقشآفرینی و رصد آثارشان در نظر مخاطبان کتابخانههای عمومی هستند، مشتاقانه گاه ساعتها ایستاده گوشهای یا نشسته در کنجی مشتاق شنیدن نظری، صحبت در مورد کتابی یا گفتوگو با مخاطبی هستند که کتابشان را خوانده یا خواهد خواند. کتابداران هم بالطبع سواد علمی خودشان را در مصاحبت این افراد بالا برده و فرصت پیش آمده را محلی برای تبادل نظر و شور و شوق گفتگوهای کتابی میدانند. آشنا شدن با روحیات نویسندگان، بحثهای موافق و مخالف نویسنده و اعضای عمومی کنجکاو، شکل تازهای از گفتمانهای جاری در کتابخانههاست.
حضور یک نویسنده کتابدار در مجموعه کتابخانههای عمومی تجربهای خاص میتواند باشد در این باره کمی توضیح دهید؟
این فرصت مواهب خودش را دارد. محبت همکاران کتابدوست و امکان برگزاری برنامههای مختلفی که دیگر نیازی به هماهنگی و خواهش و تمناهای آنچنانی ندارد. یک جور کلاس آموزشی هم است هم برای من در موارد خاص تخصصی کتابداری هم برای همکاران گاهی در آشنا شدن با مباحث کمتر شنیده شده در حوزه ادبیات یا روانشناسی. حضور دوستان نویسنده، گاه ارائه طرحهای خاص کتابخوانی و … خیلی مفید و لذتبخش است.
تغییر مدیریتهای کلان آیا تأثیری بر روند فعالیتهای شما داشته است؟
به قول معروف: «هر که آمد عمارتی نو ساخت». شاید شکلها و نامگذاریها عوض شود و در بدو ورود ایدههای تازهای با نفی و نقد برنامههای گذشته پیش بیاید و شرایط با تغییر دولتها بالا و پایین شود که این دست امور عادی است. اما به نظرم اصل «کتابخانه»، «کتاب»، «کتابداری» و «عمومی بودن» آن هیچ گاه تغییر نمیکند.
کتابخانهها اگر ابزار و آلتدست عدهای با گرایش یا سلیقه فلان مدیر یا استاندار یا وکیلی برای استفاده ابزاری، مهرهچینی سیاسی یا قومی و محلی بشود و یا با توجه به تعیین مدیران کل توسط استاندارهایی با گرایش سیاسی دولتهای وقت باشند و یک سیاست قوی فرهنگی بر مناسبات آن حکمرانی کند، حاصلش را در دلزدگی مردم از کتاب و کتابخانه خواهیم دید. آمارسازی و گزارشنویسی و رزومهسازی همیشه بوده و است مهم برای من این است که ببینم در هر دوره امانت کتاب و حضور نویسنده و عضو کتابخوان و کتابدوست و عضویت واقعی و مشارکت در برنامههای ادبی و فرهنگی به طور حقیقی چقدر بالا رفته است و چقدر مختصصان امر کتابداری و ادبیات از مجموعهها بازخورد مثبت داشتهاند، جامعه چقدر فرهیختهتر شده است. یک نظرخواهی جمعی از کتابداران، از اعضا، از نویسندگان سراسر کشور آمارهای حقیقی و غیر واقعی را مشخص میکند.
فلسفه کتابداری خدمت به جامعه است. کتابخانه دانشگاه جامعه است. وقتی کار و فعالیت، تخصصی و برای مردم نباشد انتظار بیشتر داشتن غلط است. انتخاب بانو «نظر بلند» بهعنوان دبیرکل کتابخانههای عمومی کشور توسط وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی امیدهای بسیاری در دل کتابداران به وجود آورده و منتظر اتفاقات تازهای هستیم به خصوص که ایشان از اعضای فرهیخته مجموعه خانه کتاب و ادبیات ایران بودهاند.
آینده ایدهآل کتابخانههای عمومی را چگونه تصور میکنید؟
به قول استاد شفیعیکدکنی «تمامِ پویه انسان به سوی آزادی است». اینکه هر قوم غالب غاصبی در گذشته نخستین جایی که به آتش میکشید کتابخانههای شهر بود، اینکه کتابخانه در ذهن ناخوداگاه جمعی همه ما یک مأمن، یک محل آرامش، یک مرجع عاطفی و علمی قابل اعتماد بوده و است، اینکه بسیاری از کتابخانههای قدیمی شهرهای کشور کلکسیونی از یادگاران انسانی و عاطفی آن شهر را با خود دارند، اینکه هنوز وقف کتاب و اهدای کتاب به کتابخانه بین مردم فرهیخته سرزمین ما یک امر بدیهی است، اینکه اعضای ما از کتابخانهها آموزش، ادب، اخلاق و علم طلب دارند، اینکه با وجود همه فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی کتابخانه هنوز «کتابخانه عمومی» قابل اعتماد است، یعنی با اندکی روزآمدی سیاستها و آموزش اصولی و تخصصی کتابداران و اعتماد به تجربه بدنه فرهیخته و پیادهسازی شیوههای جهانی خدمات کتابخانهای با اعتماد بر توانمندی بالقوه مجموعه و استفاده از ایدههای تجربی بومی میتوانیم شاهد شکلگیری آرزوهای ایدهآل مان درباره کتابخانهها باشیم.