یکشنبه, مرداد ۱۲, ۱۴۰۴

ضیاءالدوله

ضیاءالدوله

محمد رحیم میرزا ضیاءالدوله

ضیاءالدوله

الف) محمد رحیم میرزا ضیاءالدوله پسر عباس میرزا ولی عهد فتحعلی شاه قاجار بود . وی مدت زیادی حکومت ولایات آذربایجان ( خوی ، ارومیه ، اردبیل ، مشکین شهر ارسباران ، خلخال ، مراغه و …) بر عهده داشت . همچنین ریاست قشون آذربایجان و نیابت وزارت جنگ از دیگر مناصب او بود . ( القاب رجال دوره قاجار )

 

ب ) شیخ محمد تقی دزفولی در مقدمه مجموعه شعر »ضیا العین فی المراثی الحسین (ع) »درباره او می نویسد : « ضیاءالدوله فرزند نوزدهم عباس میرزا نایب السلطنه که خط و ربط درستی داشت و  پاره ای از علوم متداول زمان خود از جمله ادب فارسی و عربی را آموخته بود در سال ۱۲۶۸ ه.ق به حکمرانی خوی گماشته شد و سپس در ۱۲۷۴ سلماس نیز به حوزه حکمرانی او اضافه گشت … ایشان خود مراتب علوم را حادث و مقامات فنون را مطاوی بوده رعایت اهل فضل و هنر را بسیار کردی و دقیقه ای بی صحبت اهل کمال به سر نبردی . هنگام فراغت از معضلات امور مملکت داری مجمعی از فضلا و اهل کمال ترتیب دادی و اوقات را به افاضه و استفاضه و مذاکره علوم احادیث کوشیدی ، دمی از مقانات ملوک دم زدی و لحظه ای به تواریخ و سیر ملوک سیر نمودی و پاره ای از اوقات به صحبت شعر میل کردی و با آن همه کثرت مشاغل گاهی به استعداد فطری و قابلیت ذاتی شاهباز خیال را به صید بدایع افکار پرواز داده شعر گفتی . صاحب معانی دقیقه بلند و الفاظ دل پسند است و در رسوم سخن طرازی ،  طرزی خاص دارد که شباهتی به کلام دیگران ندارد . قطعه و قصیده و غزل بسیار گفته و از همان فکرت خود گهرهای شایان سفته اما هیچ یک به پایه ی مثنوی ایشان که در مراثی انشا فرموده نیست . او در شعر عشیقی و نورالعین تخلص می کرد .

 

ج ) در اختتام مقدمه کتاب می آورد « نسخه دیگر را کاتبی به نام محمد علی طباطبایی به خط شکسته در ۱۷۱ صفحه نوشته که به شماره شناسایی ۷۴۵ در کتابخانه مجلس نگهداری میشود … این کتاب متعلق به « نواب والا شاهزاده اعظم عبدالحسین میرزاست . البته لازم است که روی این نسخه بنویسند و به چاپ بدهند بیادگار «نواب والا ضیاءالدوله» بماند . هر کس که مطالعه فرمایند به شاهزاده مرحوم رحمت کند و بماند بر او رحمت پایدار . محمد علی الطباطبایی در شب یکشنبه شانزدهم شهر ربیع الاول دو ساعت و نیم از شب گذشته محرر گردید . سنه ۱۲۹۵ – اول فروردین ۱۲۳۵۷ شمسی

 

ج) درباره نحوه حکمرانی و عدل و داد زمان حکومت ضیاءالدوله در کتب مختلف مطالبی درج گردیده که خواندنی است من جمله گوهری اردبیلی شاعر دوره ناصری در مدح محمد رحیم میرزا دو قصیده دارد که در کتابی به همین نام به کوشش دکتر احد پیشگر منتشر شده است ( اردبیل : مهرنوشت ، ۱۴۰۰ )  اینگونه سروده است که  :

( در وصف شاهزاده ضیاء الدوله محمد رحیم میرزا حاکم اردبیل

ای داور زمانه خداوند محتشم

وی کان عدل و داد و سخا معدن کرم

وی بر سر است ظل همایون شه تو را

ای تو ضیاء دولت و هم کشور و حشم …

در ملک شد عیان ز وجودت نشاط و سور

هرگز نماند در دل مردم غبار غم

از هر دیار ظلم و جفا ناپدید گشت

شد اردبیل از قدمت گلشن ارم ( ص ۱۶۱ )

و همچنین :

در شان و مدایح شاهزاده ضیاء الدوله حاکم اردبیل ( ص ۱۶۲ )

حکم خدا و نامه ز شهر صبا رسید

فرخنده پیک امد و فرخ لقا رسید

بر ملکت و ولایت و یاران مژده باد

دارای عدل و داور و حکم خدا رسید

چندان که ظلم و جور کشیدند عاقبت

از غیب تا که رحمت بی انتها رسید

ای اهل اردبیل منالید از جفا

امروز رحمت ازلی بر شما رسید

شد مستجاب خسته دلال را دعا کنون

بگشاده دست و پنجه مشگل گشا رسید

تا جلوه کرد سایه رحمت به سوی ما

فرخنده مهر دولت و نور ضیا رسید

بر درگهش عموم رعیت ببه عیش باد

ای گوهری وظیفه تو بر دعا رسید …

 

د ) «تاریخ اردبیل در عهد قاجار : صیاد نوری، محقق اردبیلی ، ۱۳۹۱ » از دیگر مراجع درباره زندگی ضیاالدوله است از قول میرزا عبدالوهاب خان آصف الدوله می اورد « … بنده یقین دارم که از او با بودن ایل بیگی که نظم همه ایل از او خواسته می شود خود مصدر امری که موجب شکایت حقه از او باشد نخواهد شد . خاصه با حکومت نواب والا ضیاالدوله که کسی را از نظم امر حکومت ایشان جرات ارتکاب خلاف و دزدی نمی باشد و طوری جلوی اشرار را گرفته اند که واقعا مذکور می شود . در راه ها اگر پول ریخته شود احدی جرات نمی کند بردارد . … » در بخش های مربوط به دوره ناصری از این گونه نقل قول ها فراوان دیده می شود.

ه ) در مقدمه تذکره ضیائی اردبیلی به کوشش دکتر احد پیشگر (  مهرنوشت ، ۱۴۰۲ ) آمده است :

«تذکره ی عیسی ضیایی اردبیلی، به دلیل دارا بودن مطالبی از قبیل: معرّفی تعدادی از شاعران قرن سیزدهم و‌چهاردهم و آمدن گزیده ی اشعار آن ها برای اوّلین بار در این اثر از جمله؛ دیوانه ی اردبیلی، باقی اردبیلی، جگرچی اردبیلی، علی اکبر عطّار اردبیلی، محمّد باقر ترک اردبیلی،  میرزا تقی حکیم باشی اردبیلی، ساغر اردبیلی، مجرم اردبیلی و … ، اطّلاعات تاریخی و ادبی شاعران دوره ی قاجار اردبیل، خصوصیّات رفتاری و کرداری شاعران، بازگو نمودن مشاغل و حرفه ی اکثر شاعران دوره ی قاجار، علّت فوت تعدادی از شاعران  و … از اهمّیّت به سزایی برخوردار است و همین موارد باعث شده است که این اثر ارزشمند به عنوان یکی از مهمّتربن مراجع ادبی اردبیل  در دوره ی قاجار محسوب گردد.

شایان ذکر است که  مطالب تذکره ی عیسی ضیایی در مورد شاعران  یکسان  نیست و نویسنده،  شیوه های مختلفی  را در مورد شاعران مدٌ نظر خویش قرار داده است:

۱ـ  در مورد تعدادی از شاعران، بعد از معرٌفی مختصر آنها،گزیده ی اشعار ایشان را در چند صفحه آورده است؛ از قبیل: محمّد باقر ترک اردبیلی، شمس عطّار اردبیلی و…

۲ـ در مورد برخی از شاعران، بعد از معرّفی مختصر، فقط به آوردن یکی دو بیت از اشعار آنها بسنده کرده است؛ از قبیل: باقی اردبیلی، جگرچی اردبیلی و…

۳ـ در مورد تعدادی از شاعران ، فقط به آوردن  بخشی از اشعار آنها بسنده کرده است و به معرّفی ایشان نپرداخته است؛ از قبیل: خیالی اردبیلی، نصرت اردبیلی و…

 

ضمناً لارم به یادآوری است که عیسی ضیایی  در اثر خویش، متأسّفانه اصلاً به تعدادی از شاعران قرون سیزدهم و چهاردهم اردبیل نپرداخته است ؛ از قبیل: گوهری اردبیلی، طالب اردبیلی، مخلص اردبیلی، عامل الدٌین اردبیلی و…

بررسی مطالب تذکره ی عیسی ضیایی ، نشانگر این مطلب است که تعدادی از مسئولین و شخصیّت های حکومتی و دینی اردبیل با نگرش والای فرهنگی، ادبی خود، در رشد جلسات ادبی و افزایش شاعران و نویسندگان و عارفان شهر و همچنین در  سکونت اختیار کردن چندین شاعر و عارف غیر اردبیلی در اردبیل ولو به مدّت کم، نقشی اساسی داشته اند که ازجمله ی آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱ـ محمٌد رحیم میرزا ضیاء الدٌوله: محمٌد رحیم میرزا، ملقّب به ضیاء الدّوله و متخلّص به « عشیقی» فرزند نوزدهم عبّاس میرزا نایب السّلطنه در سنه ی ۱۲۸۰ قمری به عنوان حاکم دارالارشاد اردبیل و مشکین و سراب و خلخال منصوب گشت و بیش از چهار سال در اردبیل حکمرانی نمود. شایان ذکر است که عیسی ضیایی درتذکره ی ارزشمند خویش ، در مورد شیوه ی حکومت داری و نقش والای ضیاء الدّوله از حیث جذب شعرا و فضلا و علما و عرفا در اردبیل چنین می نویسد: « در عهد ایشان اردبیل و‌حوالی اش در کمال امن و امان، گرگ با گوسفند همراه گشته به راه می رفتندی. در هر باب مستغنی از تعریف و توصیف بود و در حقیقت عاشق خامس آل عبا بود. با علما و فضلا و عرفا و ضعفا میل تمام داشت و در عهد ایشان،ارباب شعر و ارباب کمال از هر گوشه و کنار به اردبیل جمع آمده بودند. چنانچه عدد جماعت شعر علاوه از هر صنف بود و تمام از خوان مرحمت و نوازش آن جناب وظیفه خوار و ثناگوی بودند».

لازم به ذکر است که  در عهد حکومت ضیاء الدٌوله، شاعران زیادی در اردبیل سکونت اختیار کرده و مدّتی از عمر خویش را در آن شهر سپری نموده اند که از جمله ی آنها می توان به صبوری خویی،  کیوان کاشانی، حسرت زنجانی و… اشاره کرد.

محمّد رحیم میرزا ضیاء الدّوله از قربحه ی والای شعری برخوردار بوده، مجموعه ی اشعارش با عنوان « ضیاء العین فی مراثی الحسین » به زبور طبع آراسته شده است:

عشق را چون نام آمد در میان

لازم آمد شرح او کردن بیان

عشق برتر آمد از وهم و قیاس

برتر از ادراک عقل است و حواس

عشق دریایی است، قعرش ناپدید

روی ساحل،کس در آن دریا ندید

اندر این دریا کسی را راه نیست

مدّعی از سرّ عشق آگاه نیست

کی تواند شد خریدار گهر

از محیط عشق هر بی پا و سر

آن که از خنجر گلویش تر شود

او خریدار چنین گوهر شود

آن که شد تیغ و سنان را مشتری

نزد او، زین بحر رخشان گوهری

آن که او از سرٌ عشق آگاه شد

او به ملک عشق شاهنشاه شد

آن که سر در راه عشق دوست داد

در ازل شد عاشقان را اوستاد

آن که ازعبّاس و از اصغر گذشت

داد قربان اکبر و از سر گذشت

کیست او شیر خدا را نور عین

سرور عشّاق، میر دین حسین

داد در دشت بلا چون کام عشق

در جهان شد زنده از وی نام عشق

من همی توفیق خواهم از خدا

تا نویسم داستان کربلا

 

و ) تصحیح دیگری از کتاب تذکره ضیائی اردبیلی ( و شعرای آذربایجان بویژه اردبیل در آن ) با مقدمه و تصحیح سعداله دنیوی مغانلو به سال ۱۴۰۲ توسط نشر یایلیق منتشر شده است . در مدخل محمد رحیم میرزا ضیاءالدوله عشیق علاوه بر اشاره به خلف الصدق بودن او و نسب اش با عباس میرزای نایب السلطنه و حکومتش در سنه ۱۲۸۰ در اردبیل و مشکین و سراب و خلخال بیانمیکند که ( با علما و فضلا و عرفا و ضعفا میل تمام داشت. و در عهد ایشان ارباب شعر شعر و ارباب کمال از هر گوشه و کنار به اردبیل جمع امده بودند . چنانچه عدد جماعت شعر علاوه از هر صنف بود و تمام از خوان مرحمت و نوازش ان جناب وظیفه خوار و ثناگوی بودند . ) سپس دو حکایت از ایشان می  اورد و اینگونه می نویسد که : ( ایشان در سنه ۱۲۹۲ به عالم جاویدانی رحلت فرمودند. هفتاد و دو سال در این دار فنا عمر نموده بودند . اکنون فرزندان ارجمند آن جناب داراب میرزا و احمد میرزا و غیرهم هر کدام با کمال جلالت و عظمت به ولایتی از ولایات ایران حاکم بالاستقلال هستند )

 

 

عبدالحسین میرزا ضیاءالدوله

 

بیشترین اسناد مربوط به حضور، زندگی و خانواده ی عبد الحسین میرزا در اردبیل تصاویری هستند که علی خان والی در مجموعه عکس های خود از اردبیل به هنگام زمامداری ثبت کرده است . این تصاویر با حاشیه نویسی های فراوان از نیابت حکمرانی عبد الحسین میرزا ، حضور او در حلقه صوفیان ، عکس های متعدد با رجل سیاسی و شاعران و ادیبان همعصر خبر می دهد . بنا به اذعان دزفولی تصحیح و تدوین کتب پدر مرحومش ( محمد رحیم میرزا ) و بازنویسی و تصحیح جنگی از اشعار معاصرین از فعالیت های ادبی او بوده است  . به شهادت عبدالعلی ضیائی – فرزند عبدالحسین میرزا – ایشان در پای گنبد الله الله در مکانی که امروزه متسب به قبر مادر شاه اسماعیل است دفن شده بودند و سنگ قبر ایشان طی تحولات سالیان اخیر جابجا و مفقود گردیده است . طیق سند سجلی عبدالعلی ضیائی به شماره ۵۳۱ به تاریخ تنظیم ده مهر ماه ۱۳۰۶ نام پدرعبد العلی ، «عبدالحسین میرزا ضیاءالدوله» و نام مادر «روح البلاد» ثبت شده است و محل سکونت محله دروازه اردبیل ( عالی قاپوی فعلی ) بوده است .

 

قبر فرزند و عروس عبد الحسین میرزا «محمد رحیم میرزا» و همسرش «خورشید تاج ضیائی» در آرامستان ججین اردبیل بود و بر روی سنگ قبر های قدیمی آن نام ضیا ءالدوله ذکر شده است مضاف بر اینکه جمله نگاشته شده بر قبر خورشید تاج خانم جالب و تامل برنگیز است « آرامگاه بانوی فاضل و دانشمند شاهزاده خانم خورشید تاج ضیائی فرزند ضیاء الدوله ».پس از موافقت قاطبه نوادگان هر دو سنگ قبر تاریخی به موزه شهرداری اردبیل انتقال یافته در همین بخش در معرض دید عموم قرار گرفت .

 

در تاریخ ۲۷ اسفند ماه ۱۴۰۲ بخش مربوط به اسناد و مدارک فرزندان عباس میرزا با نصب شجره نامه و اسناد و عکس هایی از این خاندان در موزه شهرداری اردبیل افتتاح شد . این بخش در سالن مربوط به نارین قلعه جانمایی شده است .

از اسناد منتشر شده دیگری که اطلاعات ذی قیمتی درباره این خاندان دارد کتاب « وقایع اردبیل ، مغان ، خلخال ، تالش و … در اشعار محمد طاهر منشی رودباری متخلص به عامل الدین ، دبیر قلعه مبارکه اردبیل با مقدمه و تصحیح سعداله دنیوی مغانلو ست که توسط انتشارات یایلیق در زمستان ۱۴۰۳ منتشر شد .

در صفحه ۱۹۵ این کتاب آمده است : « طلوعیه بهاریه در منقبت شاهنشاه دنیا و آخرت حضرت امیر المومنین حیدر – ارواح العالمین له الفداه – و اشاره در مدح شاهزاده عبدالحسن میرزا در مغان » به مطلع :

صبح نوروزی چو از مشرق برآمد آفتاب

چادر زرین به پا بنمود با زرین طناب …

 

پس از مدح امام علی (ع) به ابیات ذیل می رسد که :

 

بهتر آن باشد که مداح غلامانش شوم

اندر این موسم که بارد زآسمانها مشک ناب

زان غلامانش یکی شهزاده نیکو سیر

کو بود پور ضیاءالدوله غفران مآب

نامور عبدالحسین کو در امور خویشتن

دارد آگاهی چو اهل دانش از کار صواب

 

در این دو بیت مستقیم اشاره می کند که عبدالحسین میرزا فرزند محمد رحیم میرزا ضیاءالدوله است چنانچه در آلبوم عکس های علی خان والی ذیل عکس محمد رحیم میرزا فرزند عبدالحسین میرزا در لباس فرم نظامی آمده است « والا شاهزاده پسر عبد الحسین میرزا که اسم مرحوم محمد رحیم میرزا ضیاء الدوله را بر خود دارد » در ادامه می آورد :

 

در جبینش هوشمندی آشکارا از خرد

از بداندیشان نماید با حجابش اجتناب

با کمال علم و حلم و فر و عقل و داد و دین

هست فرقی از سرانش همچو آدم از دواب

گر بود رخشندگی بسیار در سیار شب

لیکن این واضح بود هرگز نگردد ماهتاب

سیم و زر در پیش چشم وی ندارد قیمتی

در خور خود بخشش اکنون نیاید در حساب

گر چه دنیا با سخی طبعان عالم کینه جو ست

نوعروس زشت رویی باشدا اندر نقاب

لیک کار چرخ دون با همتش یکسان بود

نام نیکو را بخواهد وی نه سیم و زر ناب …

همین منشی رودباری در جایی دیگر از کتاب قصیده مدحیه ای برای علی خان والی حاکم وقت اردبیل دارد که اشاره به تعمیر نارین قلعه توسط علی خان و ساختن عمارتی ( کوشکی ) در ضلع شرقی بیرونی قلعه و اهدای آن به عبدالحسین میرزاست  ( صفحه ۲۹۲ همان ) :

( در مدح پادشاه اسلام در تاریخ تعمیر و ساختن قلعه مبارکه اردبیل در عهد حکمرانی جناب مستطاب اجل اکرم علی خان – دام اجلاله العالی :

به عهد ناصرالدین شاه عالی خسرو اعظم

که کرد ایران ویران را همی آباد و مستحکم …

خصوصا پور والی تا علی خان اردبیل آمد

بسا درویش منعم ساخت او از بیش یا از کم

بباید خطه این شهر را آباد بنمودن

تو را شایسته بر سرکاری این کار می دانم

سه بنیان ساخت در این ملک چونان نادر افتاده

دواندر اردبیل و یک مغان بس متقن و معظم

نخستین اردبیل اندر میان قلعه شد گویا

بنای دلکشش گوش اعادی اسمعی افهم

بنایی کو مغان باشد به از قصر خورنق دان

همه مشکوی او مشکین ز جنت باروش شبنم

نشان شیر و خورشیدی عیان از پنجه شیرش

کمان پیر گردون نازد از آن پرتو پرچم

سوم در شرقی بیرون قلعه ساخت بنیادی

خجسته همچو فروردین به مجمع همچنان معجم

ببخشید ان بنا را نیز بر عبدالحسین میرزا

همان شهزاده کو باشد ز اقران مفرد و اعلم …

 

منشی رودباری قصیده ای دارد با این پیش درآمد که ( در بیوفایی دنیا در وفات شاهزاده داراب میرزا – طاب ثراه- در بیله سوار مغان به رسم تسلیت انشاد شد ) که در آن اشاره می کند در سال ۱۳۰۹ هجری قمری در ماه رجب داراب میرزا ( پور ضیاء دولت و دین : پسر ضیاء الدوله ) ناگهان بدرود حیات می کند ( ۱۲۷۰ شمسی ۱۷ سال پس از فوت محمد رحیم میرزا پدرش )  . بعد از عرض تسلیت می گوید که خداوند برادرانش را که ( قدوه انساب) هستند نگه دارد :

خصوص نامور عبدالحسین شهزاده

نکو نژاد و نکو راد و ارفع نواب

کما فضل و هنر دیگر آن مهین پورش

که گشته است به عالم سرشته از آداب

یگانه ای که همی خوانیش منوچهرش

به عقل پیر بود در اوان فصل شباب

هر آن پدر که جهان دارد این چنین پسری

همیشه زنده بود ای که عاقلی دریاب

 

داراب میرزا و عبدالحسین میرزا  برادرند و منوچهر میرزا فرزند هنرمند داراب میرزا . قصیده ای  مدحیه که در ادامه آمده است نیز ( ص ۱۹۸ همان ) با تیتر ( طلوعیه نوروزیه و مدحت نواب ارفع والا شاهزاده منوچهر میرزا نایب الایاله – دام اقباله – با این  مطلع آمده است :

صبح نوروز مرا چشم چو برخاست ز خواب

ساقی عشق مرا گفت برو راه ثواب …

در صفحه ۳۴۹ کتاب با مقدمه ( مخمس شیوای بدیع به حروف تهجی و اشاره در تعریف نواب اشرف والا شاهزاده منوچهر میرزا – دام اقباله – :

دوش در خانه دل خسرو با مسند تاج

بودم از بخت بد خویش در اقلیم اجاج …

می آورد :

زآن غلامانش یکی دوده  وی شئی عجاب

هست شهزاده منوچهر نژاد داراب

تا که جاری ست به صحرای مغان رود ارس

تا که در شهر بود شحنه و اواز عسس

باد پیروز شهزاده جهان بر همه کس

وفق دلخواه هر ان خواهد از اعدا و نفوس

حفظ خود دار خدایا تو مهین فرزندش

که عطا کرده ای از لطف مهین فرزندش …

 

شجره این خاندان که در این صفحه آمده است  در سال ۱۴۰۳ با جمع بندی مدارک و اسناد توسط استاد رحمان شاه محمد اردبیلی و دکتر وحید ضیائی بررسی و تنظیم گشته است . تصویر برخی از اسناد و عکس های تاریخی به موزه شهرداری تسلیم گشته است .